2777
2789

یکی از غذاهایی که عاشقش بود دلمه بود هروقت درست میکردم کلا سهم‌مامانم اینا رو جدا تو یه قابلمه دیگه دلم‌میکردم میدادم ببرن دلمه فلفل دلمه و‌سیب زمینی و‌برگ‌همه چی 

امشب بعد چندماه درست کردم زنگ‌زدم‌مامانم اومد سهمش و‌دادم ولی دلمون‌خون‌ بود خیلی دلم گرفت الهی بمیرم‌برا بابام 

زیاد نیست ک‌ب کسی دیگه تقسیم کنم خیرات بشه همین و‌نیت خیرات میکنم کاش برسه بهش بمیرم براش😭😭😭

پدر پشتم‌شکست از رفتن تو/پدر شادی تموم شد توغم‌تو  همیشه بزرگترین آرزوم این بود پاهای بابام و‌ببوسم ولی هیچوقت روم‌نمیشد خجالت میکشیدم روزی که تو‌سردخونه دیدار آخرم بود نشستم کف سردخونه و‌چنددقیقه بی وقفه پاهاش و‌بوسیدم بدون هیچ‌خجالتی بدترین لحظه عمرم بود که از خودم تاهمیشه متنفر شدم توروخدا هیچوقت هیچوقت خجالت نکشید از بوسیدن دستای پدرمادرتون‌نذارین خدای نکرده ی روز این نوع بوسیدن تجربه کنید.درسته بعد بابام نفس میکشم ولی زندگی نمیکنم اصلا فقط به اجبار روزهامیگذره چون چاره ای ندارم ولی وقتی تموم جانم دیگه روزمین نیست منم نیستم روحم‌نیست جسمم که ادامه میده هیچوقت دیگه ادم قبل نمیشم🖤🥀خیلی دلتنگتم بابای مهربونم بابای خوبم خیلی قلبم تحمل این حجم دلتنگی نداره🥀🥀🥀

عزیزممم روحش شاد باشه

جایی را ترك کردم که در آن خوشحال نبودم و ترك آنجا نیز مرا خوشحال نکرد، اما می‌دانستم انسان در مکانی که بیمار شده هرگز درمان نمی‌شود.🌱 من احترام رو به شعورِ آدما میذارم نه سن و سالشون.🤝🏻

روحش شاد 🕊️ 🥀 

فقط 35 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
   ﮼‌بی‌حسیِ‌مُطلق‌نسبت‌به‌همه‌چیز...                                           « غَریبه های زیادٓی میبینَم ك رِفیق ترینم بودَن!                 ایمانتان‌بویِ‌گناه‌میدَهد..   

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

  لطفا بیاین بهشون یه ایت الکرسی تقدیم کنیم

 اسم کاربری  بعد از کلی تحقیق برگزیده شده😎❤خدای مهربونم❤ فامیل عزیزم اگه منو شناختی کاربریمو میخوام بدونی حالم از ریخت نحست به هم میخوره 🙂         
عزیزممم روحش شاد باشه

ممنونم😭

پدر پشتم‌شکست از رفتن تو/پدر شادی تموم شد توغم‌تو  همیشه بزرگترین آرزوم این بود پاهای بابام و‌ببوسم ولی هیچوقت روم‌نمیشد خجالت میکشیدم روزی که تو‌سردخونه دیدار آخرم بود نشستم کف سردخونه و‌چنددقیقه بی وقفه پاهاش و‌بوسیدم بدون هیچ‌خجالتی بدترین لحظه عمرم بود که از خودم تاهمیشه متنفر شدم توروخدا هیچوقت هیچوقت خجالت نکشید از بوسیدن دستای پدرمادرتون‌نذارین خدای نکرده ی روز این نوع بوسیدن تجربه کنید.درسته بعد بابام نفس میکشم ولی زندگی نمیکنم اصلا فقط به اجبار روزهامیگذره چون چاره ای ندارم ولی وقتی تموم جانم دیگه روزمین نیست منم نیستم روحم‌نیست جسمم که ادامه میده هیچوقت دیگه ادم قبل نمیشم🖤🥀خیلی دلتنگتم بابای مهربونم بابای خوبم خیلی قلبم تحمل این حجم دلتنگی نداره🥀🥀🥀
2801
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز