ندارن والا دایی کوچیکم جدا شده رفته خونه خودش زندگی میکنه گاهی با نون پنیر سر میکنه یه بارم پنیرش تموم شده بود نمیتونست بخره
یه دایی دیگه ام تو زمین کوچیک مادربزرگم کشاورزی میکنه از سودش به مادربزرگمم میده هر موقع چیزی لازم باشه برای مادربزرگم میخره ولی خیلی وقته گفت پولی که برای مادربزرگم بود تموم شده دیگه باید تا فصل محصول صبر کنه
مادربزرگم مریض شده بود خون دماغ شده بود اومدم پیشش اینجوری دیدم ناراحت شدم
بقیه پسراش هم به اندازه خودشون دارن زیاد نمیان سر بزنن ، سر هم بزنن چیزی نمیارن خیلی مظلومه مادربزرگم جوونی و ثروتش رو گذاشت برا بزرگ شدن ما و بقیه حالا اینه وضعش تورو خدا دعا کنید همگی
ووااا
مادرشوهر و آدمای شوهر چه صیغه ایه ؟
مگه اسیر گرفتن
بنظرم اگه شوهرت راضی نیست اشکال شرعی داره
بهش پول بده خودش میخره کسیم مشکوک نمیشه یاد مافیا افتادم
کاملا درکت کردم بارها و بار ها رفتم خونه مادرم و با این صحنه مواجه شدم و بیصدا اشک ریختم...
خودم درآمد ندارم حساب من و شوهرم مشترک و از همون حساب مشترک خرج میکنم و اگه پولی بردارم همسرم میفهمه.گاهی میخرم و الکی میگم واسه خودم چیزی گرفتم گاهیم قایمکی مواد غذایی میبرم.بد ترین حس دنیاس.خیلی بد.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
37 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز