علتی که بین اکثرشون بود
میگفتن همو دیر شناختیم
یا وقتی شناختیم فهمیدیم طرفمون شکاکه یا دست بزن داره یا عصبیه،ازش جدا نشدیم فک کردیم اگه پیش بریم خودش درست میشه
اکثرا دوست بودن قبلش..ینی از طریق فضای مجازی..
یا تو عروسی و مراسما همو دیده بودن و فامیل دور بودن
راستش من اصلا اهل سوال پرسیدن نیستم.. مثلا ارشون نپرسیدم که داستان عاشقی و طلاقت چی بوده؟ 😂
اما از بقیه که راجبشون حرف میزنن این چیزا رو شنیدم
که زود تصمیم گرفتن و..
ازدواج مسئولیتش زیاده و فلان
پسره معتاد از اب دراومد
دختره ولخرج از اب دراومد
پسره مامان پرسته مامانشم دخالت کنه
یا چمیدونم ناتوانی جنسی داشته تا یه مدت بعد عروسی رو نشده بوده
از این چیزا شنیدم راجبشون
فقط راجب خواهر خودم میدونم دقیق ک اون هم وقتی ازدواج کرد من بچه بودم
خواهرم عشق فلفلی بود..شوهرشم خیلی دوسش داشته،حتی اقدام به خودکشی هم میکنن نجاتشون میدن،بعد از شش ماه فهمید شوهرش پارانوئید و خسیسه ولی فک کرد بعد ازدواج و بچه بیارن حل میشه
بچه اورد دیگه جاش سفت شد نتونست طلاق بگیره،خودشم ترسو بود وگرنه ما پشتش بودیم
نابود شده بنده خدا
اشناییشونم یادم نیس فک کنم دم مدرسه تو دوران دبیرستان همو دیده بودن