2777
2789
عنوان

قشنگترین بیت شعری که شنیدید رو برام بنویسید...

| مشاهده متن کامل بحث + 9004 بازدید | 442 پست
عزیزمی     چقدر کیف میکنم تو تاپیکم میبینمت واقعا نصف قشنگی تاپیک بخاطر شعر های تو بود & ...

قربون شما😍💚

باشه عزیزم تگ کن

نیلوفرم برام دعا کنید چون بهش محتاجم                          احساس می کنم با این روند کند کسب تجربیات من یک بار زندگی برام کافی نیست.   

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

دلی که شکستی را گچ چاره نکرد گِل گرفتمش...

ماچون زدری پای کشیدیم،کشیدیم امید ز هرکس که بریدیم ،بریدیم   دل نیست کبوتر که چوبرخاست نشیند،ازگوشه بامی که پریدیم،پریدیم.  عمری باشه تلافی کنیم خوبی هارو چندبار بدی هارو صدبار  
2805

به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد

و به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد

دفتر قلب مرا وا کن و نامی بنویس
سند عشق، به امضا شدنش می ارزد

گر چه من تجربه ای از نرسیدن هایم
کوشش رود به دریا شدنش می ارزد

کیستم؟ باز همان آتش سردی که هنوز
حتم دارد که به اِحیا شدنش می ارزد

با دو دستِ تو فرو ریختنِ دم به دمم
به همان لحظه برپا شدنش می ارزد

دل من در سبدی، عشق به نیل تو سپرد
نگهش دار، به موسی شدنش می ارزد

سالها ... گر چه که در پیله بمانَد غزلم
صبرِ این کرم به زیبا شدنش می ارزد

علی اصغر داوری

از صلح می‌گویند یا از جنگ می‌خوانند؟
دیوانه‌ها آواز بی‌آهنگ می‌خوانند

گاهی قناریها اگر در باغ هم باشند
مانند مرغان قفس دلتنگ می‌خوانند

کنج قفس می‌میرم و این خلق بازرگان
چون قصه‌ها مرگ مرا نیرنگ می‌دانند

سنگم به بدنامی زنند اکنون ولی روزی
نام مرا با اشک روی سنگ می‌خوانند

این ماهی افتاده در تنگ تماشا را
پس کی به آن دریای آبی‌رنگ می‌خوانند

از دشمنان برند شکایت به دوستان

چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم؟ 


خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد

تنه ای بر تن این خانه ی تنها زد و رفت


دردا و دریغا که در این بازی خونین 

بازیچه ی ایام دل آدمیان است

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

وجود نازکت آزرده گزند مباد

سلامت همه آفاق در سلامت توست

به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد

*****

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید

گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید

گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز

گفتا ز خوب رویان اینکار کمتر آید

گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم 

گفتا که شبرو است او از را ه دیگر آید

گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد

گفتا.... 

****

محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت

مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست

گفت مستی زان سبب افتان و خیزان می‌روی 

گفت جرم راه رفتن نیست ره هموار نیست

گفت می باید تو را تا خانه قاضی برم 

گفت قاضی نیمه شب بیدار نیست

گفت تا داروغه را گوییم در مسجد بخواب

گفت مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست

گفت دیناری بده پنهان و خود را وارهان

گفت کار شرع کار درهم و دینار نیست

گفت آگه نیستی کز سر درافتاد کلاه

گفت در سر عقل باید بی کلاهی عارنیست

گفت باید حد زنند هوشیار مردم مست را

گفت هوشیاری بیار اینجا کسی هوشیار نیست


خدایا بی پناهم، گوشه آغوش خود جاکن مرا  شبهایی تو زندگیم بود که خیال میکردم زیر انبوه رنج متلاشی خوام شد، اما صبح شد....   مدام به خودت بگو به مو میرسه ولی پاره نمیشه🤗🤗و خدا بند میزنه دلهایی را که هیچکس جز خودش از شکسته بودنشون خبر نداره🌹🌹🌹
2809
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792