بچه ها من شوهرم اوایل آشنایی خیلی مشتاق درس و دانشگاه من بود
ولی الان شدیداً گیر داده که اولا کار نکن
دوماً درس نخون
میگه من اینجوری میخوام
عصابم خورده از دستش
من چیکار کنم؟
پس رویاهای من چی میشن؟
من از بچگی دوست داشتم موفق باشم
بعد یه موضوع دیگه ام هست
من اگه درس نخونم خیلی خوشبحالش میشه اون واسه خودش دکتره میره میاد تو بیمارستان همه دورشن
چند وقت دیگه ام میره برا خودش با همسطح های خودش
من پیر میشم زیر بدبختی و بچه بزرگ کردن
ولی اگه درس بخونم میفهمه که من بالا