کلی بگم اوایل ازدواج یکم کمک مالی کردن ( که البته به اصلش نگا کنی وظیفشونه عروسی بگیرن کادوی عروسی بدن) اونم در حد متوسط رو به پایین هاااا یه عروسی کاملا مختصر و متوسط
با اینکه وسع مالیشون اونقدر زیاد بود که میتونستن بهترینارو فراهم کنن واسه یه دونه پسرشون
بعد دیگه گرفتار شدیم دیگه نه میزارن کاری که دوست داریمو بکنیم نه حتی مادرشوهرم اجازه میده آرایشگاهی که دوست دارمو برم این هفته عروسی داداشمه یه جا رفتم واسه رنگ موهام خراب کرده اومدم مادرشوهرم نگا میکنه میگه عااااالی شده درحالی که هفت رنگ افتضاح
شوهرمم پیش خودش فکر میکنه حتما خوب شده مامانم اینقدر تعریف میکنه دیگه داره میبینه ها افتضاحه
بعد ارامش واسمون نذاشتن که شما باید با ما بشینین با ما پاشین با ما غذا بخورین فقط موقع خواب برین واحد خودتون دوساله جنگ اعصابه سر این چیزا که زور میگن شوهرمم نمیتونه جلوشون واسته