خدایا یعتی هنوز حالم بده دلم میخاد خودمو بکشم.
واسه یه خواستگاری و انگشتر نشوم بیارن یه لشگر آدم اومده بود ،من که تو یه خانواده کم جمعیت بزرگ شدم و مهمانی های بزرگ نرفتم اصلا شوکه شده بودم از استرس مُردم بعد سکه تعداد خیلی کم بقیه شرایط بدترین شرایط .اینقدر حالم بر شد چایی هم نبردم
😭😭😭😭😭😭😭نگید چرا قبول کردی چون مجبور بودم بخاطر آبروم قبول کردم الان دارم گریه میکنم
اصلا امشب از نظر من یه بی آبرویی بزرگ بود رسوایی بود
حالا گفتن ۱ ماه دیگه عقد کنان بگیریم
من چیکار کنم 😭😭😭😭😭بخاطر شرایطی نمیتونم جدا بشم ولی از این ازدواج و این آدم ها متنفرم 😭😭😭😭😭
حتا یه دونه عکس هم نگرفتم امشب اینقدر عصبانی و حالم بد بود