شوهرم ازخسیسی رفت تویه مسافرخونه قدیمی که اشپزخونه مشترک دارن برا۳نفر اتاق ۲تخته گرفت حموم هم مشترک یعنی اصلا نه جای درست درمونی داشتم بخوابم نه میشد راحت حموم رفت بیشتروقتمم به بشور بپز گدشت هیچی ازمسافرت نفهمیدم بعدشم شوهرم کلی منت گداشت که بردمتون مسافرت تا ۱۰روز باهاش قهر بودم با اینکه وضع مالیش خوبه. شماهم اگه خاطره مسافرت دارین بگین
ما یشبیجا چادر زدیم صب بیدار شدیم تا یه گاو اندازه یه بشقاب در چادرمون ریده😂😂😂
چون که خدا همه چیز را دید و کاری نکرد...من یه سوال دارم از اون بالایی؟واس حاطره چی آفریدی؟نونت کم بود؟آبت کم بود؟مشتی تو با اون همه قدرت و عظمت،دبدبه و کبکبه ،یه حال خوش به ما نمیرسید؟چجوری دیگه ازت باس بخوایم؟که خساست نکنی؟مشتی پشتتو کردی به ما انگار پیاز خوردیم،کجایی تو پس ؟خالق بی نیاز؟
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
رویای مرگ شاید بهانه ایست برای تحمل کابوسی به نام زندگی ....... اگه توی یه کشوری درآمدِ یه آرایشگر بیشتر از یه معلمِ به این معنی نیست که پول تو درس خوندن نیست ،،،، به این معنی هست که مردم از قیافه ی زشتشون بیشتر خجالت میکشن تا مغز خالیشون ...... ماها که بابامون پولدار نبوده یه چیزی رو خوب یاد گرفتیم ،،،، اینکه خیلی راحت قید چیزایی که دوس داریمو میزنیم ، پس یه لطفی در حقمون بکن سلطان ، اگه دوسمون داری زیاد ناز نکن ...... 💫 من یه اسفندی ام 🌨️ مغرور ، جذاب ، لجباز 💫
ما یشبیجا چادر زدیم صب بیدار شدیم تا یه گاو اندازه یه بشقاب در چادرمون ریده😂😂😂
شوهرمم گفت بیا صبحونمون حاضره😂😂😂
چون که خدا همه چیز را دید و کاری نکرد...من یه سوال دارم از اون بالایی؟واس حاطره چی آفریدی؟نونت کم بود؟آبت کم بود؟مشتی تو با اون همه قدرت و عظمت،دبدبه و کبکبه ،یه حال خوش به ما نمیرسید؟چجوری دیگه ازت باس بخوایم؟که خساست نکنی؟مشتی پشتتو کردی به ما انگار پیاز خوردیم،کجایی تو پس ؟خالق بی نیاز؟
یه بار با مادرشوهرم و برادرشوهرم رفتیم سفر شد بدترین سفر عمرمون انقد مادرشوهرم غر زد انرژی منفی داد ماشین سالم توراه خراب شد رسیدیم اونجا میگفتن سر ساعت بخوابیم نمیدونم صدا نیاد نفس نکشین ساعت چرا تیک تیک میکنه هرروزم میگفتن برگردیم دیگه خوبه هرجای تفریحیم میرفتیم میگفتن ما تو ماشین میشینیم پیاده نمیشیم توراهم میگفتن چرا انقد وایمیستین خلاصه که شوهرم گفت دیگه سرکوچم باهاتون نمیام