ببینید البته ما دوست که بودیم من شاغل بودم بعد ازدواجمون هم که ۲ سال و خرده ای تا یک ماه پیش شاغل بودم ولی این آخرا دیگه دلم به کارکردن بیرون خونه نیست چون اولا مدرکی ندارم دانشگاهو نتونستم ادامه بدم متاسفانه و لول کارم پایین بود و اذیت میشم جاهای بیخود دنبال کار بگردم آدم عصبی شدم تو محیط کار مردونه حتی کارکردم که مزاحمت داشتم خیلی فشارعصبی میاد روم
دوما من دلم بچه میخواد ولی همسرم میگه ۱ سال دیگه صبرکن منم گفتم باشه ولی دوست ندارم یه مادر عصبی بشم اگه به همسرم باشه تا ماه آخر بارداری هم میگه برو سرکارو ...کلا توقع زیادی ازم داره
حالا حرفش درسته روز اول گفتم اوکی باهم کار میکنیم زندگی میسازیم ولی من حاضرم برم چیزی یادبگیرم مثل مدرک کامپیوتر یا حسابداری چون برام سخت نیست تجربه کاری داشتم به همسرم هم گفتم ولی میگه هم برو سرکار هم کلاس شرکت کن
نمیدونم از پسش برمیام یا نه چون کارای خونه داری هم هست همسرم همش میگه باشه ولی کمکم نمیکنه واقعا بیعاره
این رفتارای همسرمم عصبیم میکنه فشار میاره بهم
نمیدونم چطوری بهش بگم که رابطمونو شکراب نکنه چی بگم