چون سنمون کم بود از اول قصدمون ازدواج نبود
خسته هم نشدیم شب و روزمون باهم گذشت
روزای خوب و بد کنار هم بودیم تلخیاش هم شیرین بود واسه من
اینکه کجا آشنا شدیم هم تو خونه ی خودمون آشنا شدیم البته اقوام نیستیم مهمونی گرفته بودیم شوهرمم همراهه یکی از مهمونا اومده بود
از اولم مامانم میدونست باهم دوستیم