ببین به عنوان یه عروس خب خوشحال میشم خونه به نامم بزنن
منتها خودمو جای خانواده دوماد میذارم که میگی خیلی وضع خوبی ندارن کلا یه زمین داشتن حاصل پس انداز چند سالشون
شوهرتم یه ماشین یه موتور
همه رو داده پای خونه
اونم تو عقد بزنه به نام دختری که چند ماهه آشنا شده باهاش خب حق میدم ناراحت شن
من نمیدونم چطور مدیریت کنم
بحث انچنانی نشده ولی یکم نگرانم
همسرم میگه درست میشه اونا یچیزی گفتن جدی نگیر
منم یکم دل نگرانم
جقیقتا هم برنامه داشتم بعدا وام بگیرم ماشین بخرم و به نام همسرم کنم به جبران
من چرا دلم نمیاد پس ؟ خونه ای که توش زندگی میکنیم رو پدرم برامون ساخته .هم زمین هم پول ساخت . اما کل زحمت و رفت و اومد و جواز و سر و کله زدن با کارگر و ....همش با شوهرم بود . یعنی تا قبل ساخت ما اصلا نرفتیم ولی همسرم شب و نصفه شب درگیر ساختمون بود . الان من خونه به اسممه معذبم . دوست دارم برم سه دنگ رو به اسم همسرم بزنم
خیلی خانواده شوهر باشعوری داری ، حق هم دارن ، حالا اگر چندسال از زندگیتون گذشته بود میگفتن همدیگرو شناختن و اعتماد دارن بهم ،ولی الان تو عقد بالاخره ترس از آینده هم زیاده
ماشاالله لا حول ولا قوه الا بالله علی العظیم
وان یکاد الذین کفر لیذلقونک باابصارهم لما سمعو الذکر و یقولون انه لمجنون و ما هو الا الذکرو للعالمین
من فقط برم بخوابم با عرض معذرت حوصله این حرفا ندارم😄
