2777
2789
ای بابا! بدل نگیر. گرچه گفتنش راحته. همه خانواده شوهرا همینجورن. همه شوهرا هم کم و بیش همینجورن. من خودم هر طور که بگی به همسرم کمک کردم تا خونه بخریم. بعد هم کمکش کردم -هم مالی و هم فکری- که خونمونو بزرگ کنیم. بعد طلا مو فروختم و کلییییییییییییییییییییییییییییییییییی کلی صرفه جویی کردم تا ماشینمونو عوض کنیم. اما اخرش همسرم بهم گفت: مگه تو چقدر حقوق داشتی که داده باشی به من؟
منم اندازه دنیا دلم شکست....
اما هنوزم دست از صرفه جوییهام برنداشتم. گرچه حالا دیگه خوب میدونم که کسی قدرمو تو این زندگی نمیدونه.اما منم روشم اینه. کاریش نمیتونم بکنم.
در مورد خانواده شوهرتم باید بگم : اگه شوشوت رفت و چیزی گفت که فبهاالمراد. اگه نگفت ,تو هم بیخیالش شو.
ارزش فکر کردن نداره.
اونا هم از حسادتشون اذیتت میکنن.
کمتر برو بیا. من اگه بودم با این شرایط هرگز بچه ام رو پیشش.ن نمیذاشتم. گو اینکه تو شرایط تو بودم اما حاضر شدم دیگه سر کار نرم ولی پسرمو پیش مادرشوهرم نذارم.
ای بابا! بدل نگیر. گرچه گفتنش راحته. همه خانواده شوهرا همینجورن. همه شوهرا هم کم و بیش همینجورن. من خودم هر طور که بگی به همسرم کمک کردم تا خونه بخریم. بعد هم کمکش کردم -هم مالی و هم فکری- که خونمونو بزرگ کنیم. بعد طلا مو فروختم و کلییییییییییییییییییییییییییییییییییی کلی صرفه جویی کردم تا ماشینمونو عوض کنیم. اما اخرش همسرم بهم گفت: مگه تو چقدر حقوق داشتی که داده باشی به من؟
منم اندازه دنیا دلم شکست....
اما هنوزم دست از صرفه جوییهام برنداشتم. گرچه حالا دیگه خوب میدونم که کسی قدرمو تو این زندگی نمیدونه.اما منم روشم اینه. کاریش نمیتونم بکنم.
در مورد خانواده شوهرتم باید بگم : اگه شوشوت رفت و چیزی گفت که فبهاالمراد. اگه نگفت ,تو هم بیخیالش شو.
ارزش فکر کردن نداره.
اونا هم از حسادتشون اذیتت میکنن.
کمتر برو بیا. من اگه بودم با این شرایط هرگز بچه ام رو پیشش.ن نمیذاشتم. گو اینکه تو شرایط تو بودم اما حاضر شدم دیگه سر کار نرم ولی پسرمو پیش مادرشوهرم نذارم.

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



عزیزم یک قانونی هست که میگه دنیا همون چیزی رو بهت میده که تو میخوای و عمل می کنی. برای همین سعی کن برای خودت ارزش قایل باشی. کتاب چهار اثر از فلورانس رو بخون. خیلی ساده ست و روت تاثیر زیادی میذاره.
Lilypie Pregnancy tickers
ترانه جون به نظر منم یکم حساس شدی به نظر من که هر جی با بزرگواری بیشر رفتار کنی وحرفاشونو بی منظور بگیری تاثیرش تو زندگیت بهتره چون خودشون بعد میفهمن.... و اقرار میکن در مورد خونه هم یه بار میتونه تو تعریفات تو موقعیتی که بهشون برنخوره بگی که اره به خاظر اینکه زودتر سرو سامون بگیرید و صاحب خونه بشید یه مدت به خودتون سختی دادید باور کن همه مادر شوهرا از عروس قانع بیشتر راضی ان ولی خوب شاید به خاطر غرورشون به رو نیارن خودتونم فکرشو بکن نمیاد که گیش شما از دخترش بد بگه؟؟ بگه دخترم از زنداداشت قناعت یاد بکیر!1 اگه مادر خودت جلو زنداداشت این حرفو بزنه خوشت میاد؟؟
منم این مشکلو دارم.البته مادر شوهر من سیاستش زیاده بلده چه جور حرفاشو بگه و طوری بگهکه شوهرم فکرکنه منظوری نداشته. منم بلد نیستم دیگه چیکار کنم.من دو سال نامزد بوودم اصلا با همسرم مشکل نداشتیم از وقتی اومدیم خونه خودمون فقط سر خانواده شوهرم دعواست تو خونمون. یعنی یه بار که میریم خونشون هر کدوم یه چیزی میگن منو ناراحت میکنن و منم نمیتونم چیزی بگم بهشون میام خونه با شوهرم دعوا میکنم.شوهرمم همش طرف اونارو میگیره .دیگه خسته شدم. ما ماشین نداشتیم بعضی وقتا ماشین اونارو میگرفتیم پدرشوهرم قلبش مریضه رانندگی نمیکنه فقط برادر شوهرم از اون ماشین استفاده میکرد یه بار که فقط یه ماه از عروسیمون گذشته بود وقت دکتر داشتم رفتیم دکتر مطب دکتر زنگ زدن که باید همین الان ماشینمونو بیاری برادرت میخواد با دوستاش بره گردش (مادر شوهرم) اینم برد. اما بعدا دعوامون شد از اون موقع به بعد همش دعوامون میشه. حالا خداروشکر با صدتا قناعت تونستیم یه ماشین بخریم. حالا هرجا میریم اونا هم سوار ماشین ما میشن و نمیذارن تنها باشیم و ماشینو میدن برادر شوهرم که با دوستاش بگرده یا اصلا همون مسیرو تنها بره بیاد. والا دیگه خسته شدم شما بگین من چیکار کنم؟ به شوهرم میگم میگه پدر مادرمه من میبرمشون هرکاری بگن میکنم براشون . میگه اگه مریض بشن محتاج بشن چیکار میکنی؟ منم گفتم من مراقبت نمیکنم. اونم میگه حق نداری اینجوری بگی اونا پدر مادرمن .
منم مادر شوهرم مث مادر شوهر ترانه است. باید بیخیال شی وگرنه این وسط ماییم که اذیت میشیم. من جلو اونا تا میرم خونه بچه مو بغل میکنم. هی بوسش میکنم و محبت طرف میفهمه باید خودشو کنار بکشه وقتی من میام.
ترانه جان فکر کنم شما میری سر کار مادر شوهرت بچه رو نگه میداره . آره؟منم مثل توام . مادرشوهرم رسما میگه تو مادر بچه مایی !!!! داشته باشین طرز تفکر رو!!!!وقتی دخترم کوچولو بود و تازه یاد گرفته بود به من بگه ماما ... میگفت تو رو صدا نمیکنه منظورش م م (جی جی ) هست!!!کلی رو بچه ام کار کرده بود که منو نازنین صدا کنه ..!!!ولی بی خیال این مسائل باش . واقعیت اینه که اونها بدون اینکه خودشون بخوان کمک بزرگی ان به زندگی و کارت !!!چون به هر حال هیچ کس برای یک بچه کوچولو دلسوزتر از مادربزرگش نیست . نه پرستار نه مهد کودک ... تازه کلی تو هزینه هاتون هم صرف جویی میشه .زیاد به حرفهاش اهمیت نده . برنده واقعی این صحنه تویی . فعلا تا میتونی ازش استفاده کن!!!یک کم که بچه ات بزرگتر شد و تونست صحبت کنه دیگه بذارش مهد ر وگرنه وابسته میشه بهش و ....


خانوما اگه میخوان موفق بشن حرف منو گوش کنن

خونواده شوهر من خیلی بددهنن جوری که به عروساشون همیشه توهین میکنن منم یکی ازاون عروسا... خداروشکر شوهرم عاشقم بود وهنوز عاشقمه..ولی مادرش وخواهراش زبون سرخی دارن تقریبا هرروز یا یه روز درمیون اونجا میرفتیم حالشونو خیلی میپرسیدم بهشون کمک مالی زیادی کردیم اونا رو مثل خونوادم دوست داشتم ولی ازروز اول بهم تیکه میپروندن بی احترامی میکردن بهم همیشه کوتاه میومدم میگفتم اشکال نداره ولی دیگه خسته شده بودم گفتم چرااینقد بی احترامی ببینم درصورتی که همیشه احترام میذارم!!اولین کاری که کردم رفت وآمدمو کم کردم اول هفته ای یک بار بعدش کم کم شد دوهفته ای یک بار تا ماهی یک بار...وقتی هم میرم دست به سیاه سفید نمیزارم چون اینهمه سال کردم چی عایدم شد!!جز بی احترامی!!کنارشوهرم میشینم هیچ حرفی هم نمیزنم فقط سلام و خداحافظی....قبلا هرجا هرسفری میرفتم بدون اینکه دلم بخواد باهام میومدن ولی الان جرأت ندارن حتی بگن مارو ببر چون شوهرمو مث موم تو دستم گرفتم ..خودم بهشون نمیگم نیان به شوهرم گفتم توجوابشونو بده که دلخوری پیش نیاد الان خیلی آرامش دارم سرم تولاک زندگیمه کار به هیچکدومشون ندارم

من كه تازه عقد كردم

خداروشكر خانواده همسرم خيلي با فرهنگ و خوبن اما بهتون بگم كه با فرهنگاش هم دخالت گر،منفعت طلب و پررو هستن.فقط سياست دارن به رو نميارن وگرنه من توي هر مجلسي از پررو بازيهاي اينها اعصاب نداشتم.

كلا خانواده پسر انگار يه بي چشم و رويي پشتشونه هميشه.

جاي اين حرفها گل پسرهاتون رو طوري تربيت كنين كه واسه زنشون ايده ال باشن و در اينده مادر شوهر خوبي باشين

من كه تازه عقد كردم و كم تجربه ام 

اما مامانم صد برابر شما ها از خواهرشوهرها و مادرشوهر كشيده.در اين حد كه به خاطر حرفهاشون پدر بزرگم به مامانم فحش ناموسي ميداد.

خدا رحمتشون كنه ولي مشكل از خواهرها بود.

سياست مامانم اين بود كه تمام اين سالها حرص خورد اما تمركز كرد روي درس و سرمايه و پيشرفت خودش،ما بچه ها و پدرم.

الان كه سالها ميگذره انقدر سطحمون فاصله گرفته كه كسي جرات توهين بهمون رو نداره و انقدر سر گرم زندگيمونيم كه رابطمون باهاشون حداقل شده.

هنوز هم پشتمون حرفه اما به گوشمون نميرسه و برسه هم كسي اهميت نميده.

واسه هزينه هاتون هم تنها راه كه منتي سرمون نباشه اينه كه دستمون تو جيب خودمون باشه ،شده پونصد تومن

اما از بچه ها و زندگيتون غافل نشين.


2810
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز