دورهمی دوستان قدیمی (+جدیدیااااااا)

۱۰۰ تومن علی الحساب

خداروشکر که خونه رو خریدید. دیگه اجاره نمیدی. حالا لیدم افزایش حقوق و عیدی میاد یه ذره شرایط بهتر میشه. خدا برای همه بسازه🤲🏻🤲🏻🤲🏻

اوایل ازدواج همینه تا زندگی سر و سامون بگیره یکم سخت میگذره

ولی همینم شیرینی های خودشو داره 

ایشالله در کنار هم همیشه خوشبخت باشید

قبل از عید کارمند بودم هر روز میرفتم ، که یه مدت هم مامور بودم یه ارگان دیگه، مامور نبودما, نماینده ارگانمون تو یه ارگان دیگه بودم

شب عید استعفا دادم از کارمند بودن 

اما قرارداد مشاوره بستم.باز سه روز میرفتم 

تو مریضیم کمتر کردم ولی قانونا باید سه روز رو برم

 تا اسفند میرم چون دو تا کار دستمه 

کارو تحویل بدم دیگه نمیرم 

یعنی همین مشاوره هم که سه روزه میپره 

شوهرم میگه باهات یه روز تو هفته نمیبندیم گفتم عب نداره 

نمیتونم سه روز بیام 

میخام رو خودم سرمایه گذاری کنم 

کار دولتی برای ما پول نداره

آره رویای من همیشه مدافع حقوق زنان بودن بوده 

اما خب جدیدا یکم نگاهم عوض شده😁😁😁 

حالا ببینیم کدوم سمتی بار میخوره🤣

اره واقعا تغییر آسون نیست

ولی تو‌ میتونی مهسا

دیگه جای وام گرفتن ندارین؟

اضافه کاری چیزی ؟

یه چیزایب تو ذهنم بود. انشالله که تو هر مسیری میری پر از برکت و نور باشه.. 🤲🏻🤲🏻🤲🏻شما الگو هستی واسه من.. 😍😍حتنا موفق میشی😘

من امروز داشتم از این آرزوم پیش شوهرم میگفتم 

یعنی واقعا نمیشه من به این روز برسم؟؟؟؟ای خداااا 

مهمون دعوت کنی بعد خودت دست به سیاه و سفید نزنی فقط بری پیش آرایشگر مخصوصت میکاپ کنی بیای

من انقلاب کردم خرجی رو دادم دست همسرم

چنان ذهنش درگیر شده

گفتم یه مدت دستش باشه ببینه چقدر دغدغه داشتن سخته

شما هم تو هر کاری که احساس میکنی زیادی مایه گذاشتی شروع کن

تفویض وظایف کن (نمیدونم املا شو درست نوشتم یا نه انگار همه چی یادم میره) 

از این لحاظ که واقعا خداروشکر مهسا

باور کن هر روز میگم خدایا شکرت

اره قطعا اوضاع بهتر میشه

چند روز پیش به شوهرم میگم هیچوقت انقدر بی پول نبودم

یه حرفی زد کفافت ، خودم خجالت کشیدم 😂

میگه چرا اینجوری میگی؟ بگو هیچوقت اندازه الان ثروتمند( در حد فعلی مون، وگرنه که ثروت ته نداره) نبودم

دیدم حرفش خیلی منطقیه و من سکوت نمودم😆 

دهم قرعه کشی داریم

بچه ها تو دعاهاتون اینم ذکر کنید🤲🏻😁

ای جوونم میشه چرا نشه

اونموقع قول بده ما رو تحویل بگیریا😉😉😉

باید بتونم. چون نمیخوام پسرم مثل خودم باسه. چون من همیشه خواستم دختر خوب، همسر خوب، فامیل خوب باشم. ولی دیروز یه عزیزی بهم گفت تو بعد 18 سالگی بزرگسال بودی خودت میتونستی تصمیم بگیری در صورتیکه هنوزم مایل به کنترل من هستن. 

قربونت برم

فکر کنم من خودم سخت میگیرم

سخته نگیرم که نمیشه واقعا

پیش خودم میگم نکنه دلم برای این روزام تنگ بشه؟😅

فکره دیگه

لامصب همه جا میره

منم همینطوریم 

باردار بودم چندباری آوردم همش معذب بودم و میرفتم پیشش همش هم به پذیرایی گذشت 

شاید هم چون عادت ندارم شرمنده میشدم 

لازم نکرده مدافع زنان باشی

والا

منو دعوا میکنه که به خشونت دعوت نکن🤨

به سرخوردگی دعوت کنم پ؟