2777
2789
عنوان

دورهمی دوستان قدیمی (+جدیدیااااااا)

| مشاهده متن کامل بحث + 1339211 بازدید | 72894 پست
این زن نفرین شده س شیطان مجسم وای به حالش وااای


نارین انشالله روضه شب نهم خانوم برادر کوچیکه رو میگم😁 


جوریه که دست و پای بزرگه رو ماچ میکنیم 


شیطان اصلی اونه 

که اینو خدا شاهده کسی باور نمیکنه 

اینو باید بیام حضوری بگم🤣🤣


بزرگه فقط کم ظرفیته، محبت ما خار چشمش بود که خب خداروشکر خانواده رو پوکوند راحت شد

تو یکی نه ای، هزاری، تو چراغ خود برافروز♥️

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

وااای جیرااان وااای چرا گفتی چرااا قلب من ترکید ای خداااچرا به برادرت گفتی جریانوووو اخه


چه جریانیو؟ چیزی بهش نگفتم که 

هنوزم خبر نداره اون شب چیا گفتیم 


من گفتم نخون 

یه روز خوشی پاشو بهمون شیرینی بده بابا

تو یکی نه ای، هزاری، تو چراغ خود برافروز♥️
توروخدا این عروس انتخاب کی بوده؟؟بخدا که انتخاب عروس یه هنر خیلی بالا و آدم شناسی بالایی میخاد زن عم ...


برادرش تو دانشگاه با برادرم دوست بود 

یه بار اومدن منزل ما 

آمدن همانا، رفت و آمد همانا 

البته فقط اونا 


باباش میگفت حاج آقا دخترمون خیلی خوبه 🤣 اون موقع خانوم برادرم، من ۹ ساله تپلی رو میذاشت رو پاش 😁😁😁😁 که وای چقدر جیران شیرینه🤣🤣🤣🤣🤣

ببین من ۹ سالگی تو مایه یه دختر بیست ساله بودم😁😁😁

یهو می‌دیدی برای بابام غذا میفرستاد، حاج آقا فسنجون دوست داره براش درست کردم 

دستپخت دخترمونه و ....

بابام به مامانم گفت اینا دوست دارن به ما دختر بدن، ببینیم اگه خوبه بگیریم

هیچ حرف دیگه ای نبود

یهو بابام فوت شد 

ما هم جوگیر عالم 

فکر کردیم حرف بابامون وحی منزل بوده 

گفتیم اینو بگیریم 🤣🤣🤣🤣🤣 

گرفتیم دیدیم پوچه😁 بخ بخ شدیم

تو یکی نه ای، هزاری، تو چراغ خود برافروز♥️

[QUOTE=360343746]نارین انشالله روضه شب نهم خانوم برادر کوچیکه رو میگم😁  جوریه که دست و پای بزرگه رو ماچ میک ...[/QUOTE 

عزیز نازنین بهترینها رو از ته دلم از خدای بزرگ واست می‌خوام 

بیای از قشنگییای زندگی تعریف کنی 

از اذیتای نینی کوچولو  

من که می‌خوام یه دختر خوشگل و نازنین داشته باشی  

سختییای زندگی که همیشه هست 

از خدا می‌خوام خوشیهای شما رو بیشتر کنه  .یه نگاه ویژه 

دوستان هر چی میگذره خواننده خاموش اینجا داره بیشتر میشهمن واقعا نمیدونم ساعتها خوندن پیامای روزمره ب ...

من اینجا رو دوست دارم 

من بسیار کم حرفم ، اطرافیان منم کم حرف هستن . خیلی چیزا از حس درونی خودمون رو نمی‌تونیم بروز بدیم 

اینجا برای من همون درون مخفی منه

حرف زدن هاتون رو دوست دارم اینکه یه تعداد خانم این همه دغدغه دارن و با هم حرف میزنن ،راه حل پیدا میکنن، می‌خندن و گریه میکنن رو دوست دارم 

باهاشون میخندم ،غصه میخورم ، گریه میکنم اما متاسفانه یا خوشبختانه خیلی اهل صحبت نیستم 

منو خاموش ندونید من همیشه هستم اما خوب حرفم نمیاد

ققنوس
[QUOTE=360343746]نارین انشالله روضه شب نهم خانوم برادر کوچیکه رو میگم😁 جوریه که دست و پای بزرگه رو ...


مهربونی دیگه😘😘😘😘 

چقدر قشنگ که همتون برام دختر میخاین 

من تا به امروز به دختر فکر نکرده بودم 

همیشه فکر میکنم دخترها انقدرررررررررر عاطفی هستن که من از پس حمایتش بر نمیام 

همیشه فکر میکنم من بلد نیستم دختر داشته باشم 

ولی امروز هی به دختر فکر میکنم 

جالبه🥰 


ممنونم 

امیدوارم بهترین شادیها، روزیت باشه

تو یکی نه ای، هزاری، تو چراغ خود برافروز♥️
مهربونی دیگه😘😘😘😘 چقدر قشنگ که همتون برام دختر میخاین من تا به امروز به دختر فکر نکرده بودم همیشه ...

تو عین یه کوه حمایتش می‌کنی🌷پدرش که جای خود داره..

دختر همدمه، به قوله بابام در باز کنه پیریهای پدرمادره🥹


باید از سمت خدا معجزه حاصل بشود،                  تادلم، باز دلم، باز دلم، دل بشود...

من اینجا رو دوست دارم من بسیار کم حرفم ، اطرافیان منم کم حرف هستن . خیلی چیزا از حس درونی خودمون رو ...


شما که عزیز دلی 

اصلا خاموش محسوب نمیشی🥰 


دوم دبستان بودیم،معلممون به من اجازه داد من با خودکار بنویسم 

(یه مرحله از بزرگ شدن بود) 

دیگه کسی اجازه نداشت 

هر دفعه قبل از دیکته یا سرمشق میگفت کسی با خودکار ننویسه 

من دلم قد گنجشک بود مدام میگفتم خانوم حتی منم ننویسم؟ 

میگفت تو بنویس 

به جز تو کسی ننویسه 

و شاید بارها این اتفاق تکرار میشد 

دنیای معصومانه ای بود 


حالا چند بار حرف خواننده خاموش شده 

شما اومدی گفتی من هستم، میخونم اما خاموش نیستم 

چقدر رقیقی🤗🤗🤗

تو یکی نه ای، هزاری، تو چراغ خود برافروز♥️
شما که عزیز دلی اصلا خاموش محسوب نمیشی🥰 دوم دبستان بودیم،معلممون به من اجازه داد من با خودکار بنویس ...

شما رو بسیار دوست دارم بارها محبت داشتی به من 

پیام هاتون رو خوندم روح بزرگی دارید امیدوارم بهترین ها براتون رقم بخوره خوشحالم حالتون بهتره


دوست ندارم مزاحم جمع دوستانه باشم ولی دوست دارم بخونمتون یوقتا دلم میخواد یچیزی بنویسم بعد میگم جمع زیادی صمیمی هست ضدحال نشو

ققنوس

بچه ها من و همسرم سر یه چیز الکی قهر کردیم. منم یه کم پول داشتم میخواستم طلا بخرم چندروز بود دست دست میکردم میگفتم اگه کم بیاره برای قسطا کمکش کنم  🤐 خداروشکر این جریان پیش اومد.

یه جا کار داشت منم یه جا کار داشتم. گفتم برو کارتو انجام بده تا من آماده بشم و بیا دنبالم. گفت نه من نمیتونم بیام دنبالت حاج آقا تنبلیش میشد یه لحظه ترمز بزنه درخونه منو سوار کنه . گفت بیا با هم بریم من کارم دو دقیقه طول میکشه بعدش بریم کار تو رو انجام بدیم و برگردیم

منم بدو بدو آماده شدم

رفتیم اونجا به من گفت یه دقیقه تو ماشین بشین الان اومدم. حاج آقا رفتن. گوشیشم آنتن نمیداد. هوا هم به شدت گرم و شرجی بود. گشنمم بود. هرچی نشستم دیدم نیومد بعد نیم ساعت یه لحظه گوشیش گرفت گفتم کی میای؟ گفت الان اومدم. باز نشستم دیدم نیومد. در ماشین رو قفل کردم و رفتم یه دوری زدم گفتم الان میاد دیگه. ولی بازم نیوووومد. بیشتر از یک ساعت منو اونجا کاشته بود. چقدر پیاده رفتم یه سوپری پیدا کردم و یه چیزی گرفتم خوردم. بارون گرفت برگشتم بیام تو ماشین، دیدم اومده نیشش تا بناگوش باز

 منم عصبانی کارد میزدی خونم درنمیومد. بهش گفتم خیلی بیشعورررری. اصلا به ساعتت نگاه کردی؟

گفت خب کار داشتم بیا بشین تو ماشین. منم همینجوری تندتند داشتم حرف میزدم اصلا یادم نیس چی میگفتم!  گفت بیا میخوام از دلت دربیارم! 

رفتیم تو ماشین گفتم خجالت نمیکشی از خودت؟ زنت رو ول کردی کنار خیابون و رفتی؟ اونم هیچی نگفت. منم رومو برگردوندم منتظر بودم ببینم چطور از دلم درمیاره. دم خونه منو پیاده کرد  خودش گازشو گرفت و رفت🥴

منم نرفتم خونه. اسنپ گرفتم رفتم بازار طلا خریدم. یه ساعتم وایستادم با طلافروشه از هر دری حرف زدم. یه دوری زدم. دو ساعت بعدش اومده بود خونه دیده بود نیستم زنگ زد دو سه بار جواب ندادم دفه سوم ج دادم گفتم بازارم. رفتم خونه نگاش نکردم هرچند وقتی وارد خونه شدم داشتم از خنده منفجر میشدم ولی جلوی خودمو گرفتم

ساعت ۹ گرفت خوابید. شما بگین من با این مرد چطور رفتار کنم؟ معذرت خواهیش این شکلیه ها. مظلوم نمایی میکنه که دیگه چیزی بهش نگم

هووووف چقدر حرف زدم 

خیلی دوسدارم ببینم استارتر هنوزم هستی یا ن

جون دلم عزیزززم امری داشتی؟؟😊

تاپیک مدیریت مخارج ودرامدها ونحوه پس انداز کردنش و نکات مهم خانه داری و چالش دوماهه طلا 💰💰💰💱💸🤑🤩🧿💰💰💰💵💴https://www.ninisite.com/discussion/topic/7725604/%d8%aa%d8%a7%d9%be%db%8c%da%a9-%d9%85%d8%af%db%8c%d8%b1%db%8c%d8%aa-%d9%85%d8%ae%d8%a7%d8%b1%d8%ac-%d9%88-%d8%af%d8%b1-%d8%a7%d9%85%d8%af-%d9%88-%d9%86%d8%ad%d9%88%d9%87-%d8%a8%d9%87%d8%aa%d8%b1-%d9%be%d8%b3-%d8%a7%d9%86%d8%af%d8%a7%d8%b2-%da%a9%d8%b1%d8%af%d9%86%d8%b4-%d9%88-%d9%86%da%a9%d8%a7%d8%aa-%d9%85%d9%87%d9%85-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%87-%d8%af%d8%a7%d8%b1%db%8c
مهربونی دیگه😘😘😘😘 چقدر قشنگ که همتون برام دختر میخاین من تا به امروز به دختر فکر نکرده بودم همیشه ...


خدا حفظ کنه شاهزده ها و گل پسرای دوستای قشنگمون رو


🥰


جیران جون من خودم دوتا دختر دارم خدا روشکر


خیلی شیرین هستن


یه جوری ک پدرا عشق می کنن

تا کوچیکن محووو تماشااای ناز شون و شیرین زبونی شونی

🥰

وقتی هم بزرگ تر میشن لذت می بری از متانت و قد و بالاشون

🥰

ظهری دختر کوچیک از مدرسه رسید رفت جلو آینه مدل موشو تغییر داد لباس پوشید اومد ک نهار بخوره

پدرش گفت ببهه عجب مدل موی قشنگی زدی

🤗🤗🤗

اونم ی لبخند ملیح بهشتی و با ی ناز پرسسی

 کمال تشکر  رو داشتن از تعریف پدر


🥰


@atiii1400 عزیزم🫂🥹دوس داشتی بگو اینجاحداقل خالی شی🥹گریه خوبه ولی اینقدر خودتو ناراحت نکن،اونم بر ...

ممنون عزیزم ❤️

الان حالم بهتره 

درست میگی تموم شدن دیگ ، هرچند تبعاتشون هنوز هست و عمری که به بدترین شکل سپری شده  

خدایا شکررررت 😙
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792