عزیزم چقدر آرومم کردی با حرفات
چقدر نیاز داشتم بشنوم.
آره واقعا بخدا من مادری بودم که هیچ تایمی برای خودم نمیزاشتم و فقط به دخترم رسیدگی میکردم.
الان بخاطر همین ناراحتم
هربار که میاد سمتم واسه شیر انگار داری آتیشم میزنی انقدر ک ناراحتش میشم.
دخترم ب مامانمم خیلی وابستست
من الان خونه مامانم اینام. از خواب ک بیدار میشه و گریه میکنه مستقیم میره سراغ مامانم اصلا پیشم نمیاد، مامانمم میخوابونش، الانم صبحانه بهش داد و خوابید و منم هی حرصشو میخورم میگم به بچم اشد ضربه رو زدم که از شیر گرفتمش بصورت یهویی.
میدونی تو پست های قبل هم گفتم دخترم شب ها اینجوری نبود که بگی فقط ۳بار بیدار میشه شیر میخوره. با اینکه با شکم پر هم میخوابید اکثر اوقات ولی ساعت بع ساعت حدود ۱۰ بار بیدار میشد و من باید نشسته بهش شیر میدادم و واقعا هردومون خواب باکیفیتی نداشتیم و منم گردن درد و کمر درد و کتف درد گرفتم. دیگه اومدم یهو اینکارو کردم
الان با حرفای شما کلی آروم شدم مرسی عزیزم که وقت گذاشتی😚