سلام دوستان
دیدم بحث بحث مادرشوهر و خانواده شوهر بگم... همه رو نخوندم همین دو سه تا رو خوندم.
من به عاطفه حق میدم.... از رفتار مادرشوهرم ناراحت باشه.
یه عده اومدید گفتید که مادرشوهر پذیر و این رفتارش پذیر.... چرا باید بپذیره؟؟؟؟ دلیل بیار برام؟.... روز اولی که عقدنامه امضا میکنیم خوو بگوو اونجا بگن یه سرجهازی هم شوهر داره تا آدم بدونه بهتر تصمیم بگیره بگه بله یا خیر؟
مادرشوهرها انگشت شمار میشن خوب..... که قدر محبت و خوبی بفهمن و درست رفتار کنن.
اینجا عاطفه گفت مادرشوهر مرتب میاد خونه ام یه بستنی نمیره برا بچه ام.... مگه بچه عاطفه بستنی نخوره اس یا عاطفه دلش نمیاد بخوره.... نههههههه.... وقتی مادرشوهر دست پر حتی بگوو دو تا دونه خوراکی میاره هم به خودش، پسرش، نوه اش، عروسش احترام میذاره.... ما وقتی خونه کسی میریم یه جعبه شیرینی، میوه، شکلاتی چیزی میگیریم میرم نه بخاطر اینکه احتیاج داره و نداره بخره نه به خاطر احترام هست.
کسی که وقت بی وقت میگه میاد خونه پسرش بدون خبر درست نیست.... من حرف های خیلی هاتون میخونم خدایی تعجب میکنم.... مگه زندگی همیشه گل و بلبله، مگه همیشه روی خوش نشون میده.... گاهی ادم حوصله خودت نداری چرا باید یه نفر هی بیاد مزاحمت بشه.
گاهی زن و شوهر بینشون مشکل و قهری میشه..... و فک کن خانم اون خونه میز خوبی اماده کرده و شرایط فراهم کرده که اون قهر به آشتی تبدیل کنه.... یهویی مادرشوهر، خواهرشوهر یا حتی خانواده دختر هم هستن گاها یهویی میان...... سر برسن و چند روزی بمونن این برنامه به عقب بیفته.... این قهر طولانی بشه...فاصله بین زن و شوهر طولانی میشه.... اخلاق ها بدتر و زن و مرد عصبی تر میشن..... زن با حوصله به خونه زندگیش نمیرسه.... مرد با شوق و حال خوب به محل کارش نمیره.... بین چقد پون منفی داره.
ستاره جان از افسردگی گفتن.... از یه سری مشکلات گغتن.... از خانواده ها دور هستن ایشون.... فک کن ستاره جان تو اون شرایط دم به دقیقه این افراد میومدن خونه ات چه میشد؟... چه حرفایی که نمیزدن، چه رفتارهایی که نمیکردن..... حتی ممکن بود این مشکل و حادتر هم بکنن.
ما آدم ها دوست دارم تایم هایی برا خودمون باشیم، برنامه هامون همینطوری در طول زندگی سوپرایز میشه و به عمل نمیرسه بعد یه سری افراد که حتی هیچ خیری بهمون نمیرسونن هم باعث بر هم زدنش بشن.
تلفن اختراع نشده برا غیب کردن و حرف های بیهوده و روز مره زدن.... اختراع شده برا اینکه از حال هم که دور هستیم باخبر میشیم..... مادرشوهر هست زنگ نمیزنه حال عروسش بپرسه وقتی که مریض میشه یا بگه یه سوپی چیزی بفرسته در خونه این عروس.....بعد یهویی بیاد خونه ات بمونه تا اذیتت کنه مثل همین که بلند بلند حرف زدن تو خونه.
من خودم دوست دارم تو خونه ام سکوت باشه... به کارهام برسم به بچه ام برسم یه تایمی استراحت کنم.... شوهرم اومد خونه انرژی داشته باشم تو تا روی خوب و خنده نشون بدم.... بچه کوچک و نق و اذیت میکنه و انرژیت میگیره فک کن بچه ات از خواب هم متنفر باشه و تو خوابی اون هم مثل جغد بالا سرن باشه😐 یعنی خوابی که میری پر از استرسه چیزی روی خودش نندازه، چیزی تو دهنش نکنه.... لامپ خاموش روش نکنه خدایی نکرده دست به برق بزنه و....
بعد یکی بیاد هی این آرامشه رو بر هم بزنه و روزت خراب کنه...بدون شک هر چند هم خوب و مهربون باشی زده میشی از طرف.... هر چی اندازه داره.
همیشه میگم اینو:
کسی که خیری به من نمیرسونه..... حق نداره شر به من برسونه و از من انرژی بگیره.
وقتی بقیه عزیز دلشون هستن و هوای اونها رو دارن پس بیشتر برن سمت اونها.... چرا میان خوبی هاشون برای اونها باشه بدی هاشون و زحمت هاشون برا ما.
من شوهرم میگم کمک به خانواده ات دستت میرسه بکن.....میوه ای میگیره، خوراکی، مرغی چیزی میبره چون زحمتش کشیدن..... ولی هیچ تا حالا کمک حالمون نبود پس نمیذارم شوهرم وقتی براشون بزاره(البته وقت نداره خدایی به زن و بچه اس برسه که به اون برسه😅😅)... ولی مثل اجازه نمیدن کارهاشون بندازن گردنش اینقد برنامه و کار دارم وقتی اون تایمی خونه است که تازه شنبه میشه غر غر میکنم تایم کمی خونه بودی من کارهام موند🤣.... در ضمن❌تعادل نگه میدارما جایی بخواد برن و کاری باشه مثلا از ده تا مورد ۲مورد میکم برو این تعادل منه😜😜❌