سلام نازی
آخ نازی
چه خوب فهمیدی
همدردیم🥲
من امروز خونه موندم، چون دیروز تلفنی با مادرم حرفم شد و میگرنم عود کرد
به قول تو حتی نمیشه باهاشون حرف زد
کل حرفش اینه: تو خوب باش،هر کی هر کاری میکنه تو خوب باش💔
نمیدونه ظرف منم پر میشه
خدا شاهده، خدا شاهده،خدا شاهده خواهرم پشت در سالن پذیرایی وامیستاد، انگشتش رو میذاشت رو بینیش، هیسسسسسسس،هیچی نگو،حرفی به داداش نزن. هیچی نگو، از زنش هیچی نگو
چرااااااااا؟
من تمام بغضامو فرو میدادم میرفتم میشستم
اون روز میگه من در حقت ظلم کردم💔 خب دیگه چه فایده؟
بابا،بدن دیگه یه جا کم میاره، طغیان میکنه
همونطور که برای من کرد.
به قول مشاورم بدنت روی اون همه خفه خونی بالا آورد.
متاسفم که تو هم اون ها رو کشیدی. سخته. دردناکه.
من فقط با مادرم نجنگیدم. مامانم تو خودم و سه تا خواهرم هم تکثیر شده. با پنج نفر جنگیدم.
هنوز هم حواسم جمع نباشه،اول مامان درونم حرکت میزنه.