2777
2789

خیلی دلم گرفته از دست شوهرم،از تنهاییم از اینکه همش تک و تنها بار زندگی رو به دوش کشیدم و کسی کمکم نکرد ،ازاینکه بخاطر اینکه کسی کمک نکرد بچه مو نگه داره مجبور شدم از کارم که حقوقش رو واقعا نیاز داشتم و خوبم بود و رسمی بودم بیام بیرون و استعفا بدم،توقع ندارم مادرم اینا کمک کنن ولی شوهرم باید کمک میکرد،قبل اینکه بچه دار بشیم قول داده بود کمکم میکنه ولی نکرد. از خیلی چیزا دلم گرفته دلم میخواد گریه کنم ولی حوصله توضیح به اطرافیان رو ندارم کسایی که همش تنهام گذاشتن دلم میخواد برم یک جا خودم واسه خودم باشم کاریکه دوست دارم بکنم حتی برای یک روز،هرجا میرم باید با دخترم برم اونم اذیت میکنه خب بچس نمیتونه یک سری چیزا رو درک کنه،نمیدونم کسی اینا رو میخونه الان یا نه ولی فقط خواستم بنویسم و دلم خوش باشه شاید کسی درکم کنه. شوهرم ویژگیای خوب داره ها ولی یک سری کاراش داره دقم میده

خوشبختی این نیس که هرچی دوست داری داشته باشی،خوشبختی یعنی هرچی که داری دوست داشته باشی.خدایا بخاطر هرآنچه از فضلت به من بخشیدی و هرآنچه صلاح ندانستی و نبخشیدی تورا شاکرم.

ميتوني برگردي ب كارت؟ چقد گذشته از استعفا؟

تاپیک ها از تاریخ 1402/08/26 مال من tarkhon  هست. تاپیک های قبل اون مال کاربری هست که من این کاربری را مدتی بهشون واگذار کرده بودم.

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

من دقیقا تو شرایط قبل شمام 

کار میکنم و ب پولش نیاز دارم 

تصمیم گرفتم بچه دار نشم 

چون اکثر مردا میزنن زیر حرفاشون

و این مسئولیت روی زن‌میمونه 


از زخم‌های گذشته‌تون پرستاری نکنید... واقعا بعضی از اونها (بعضی!) دیگه خوب شده‌اند ولی شما همچنان اصرار دارید اونها را تر و خشک کنید و ازشون نگهداری کنید.

بخاطر شغلش زندگی مون خیلی تلخه نه مسافرتی نه تفریحی نه دلخوشی یک استخر نمیتونم برم خودم کیف کنم،اونم باید با دخترم برم همش حواسم به اون باشه، پس فردا قرار بود بریم سفر باز بهش ماموریت خورد داره میره، بعدم کارای یواشکیش داره دیوونم میکنه چقدر عذاب بکشم از این کارای پنهونیش 

خوشبختی این نیس که هرچی دوست داری داشته باشی،خوشبختی یعنی هرچی که داری دوست داشته باشی.خدایا بخاطر هرآنچه از فضلت به من بخشیدی و هرآنچه صلاح ندانستی و نبخشیدی تورا شاکرم.

من ك حتي تو مغزمم نميتونم همچين ارزويي كنم قبلا اين ارزو رو ميكردم برا لحظاتي حس رهايي و ازامش داشتم اما الان ديگه انقد زندگي و شرايطم پيچيده شده ك بخاطر اعضاي خانوادم نميتونم همچين فكري كنم

تاپیک ها از تاریخ 1402/08/26 مال من tarkhon  هست. تاپیک های قبل اون مال کاربری هست که من این کاربری را مدتی بهشون واگذار کرده بودم.
ميتوني برگردي ب كارت؟ چقد گذشته از استعفا؟

میتونم ولی اگر شرایطشو داشتم که استعفا نمیدادم.۵ ماهه استعفا دادم واقعا حقوق شوهرم خیلی کمه وقتی کار میکردم خیلی خوب بود مخصوصا که پولشم خوب بود واقعا و رسمی بودم و عاشق کارم بودم

خوشبختی این نیس که هرچی دوست داری داشته باشی،خوشبختی یعنی هرچی که داری دوست داشته باشی.خدایا بخاطر هرآنچه از فضلت به من بخشیدی و هرآنچه صلاح ندانستی و نبخشیدی تورا شاکرم.

سلام دوستم منم به دلایلی که شما گفتی از بچه دار شدن میترسم.


کارمو میخوام ادامه بدم و خانواده هامون هم تو یه شهر دیگه هستن 


و اگه بخوام بچه بیارم باید قید کارو بزنم.


از طرفی ۲۹ سالمه. شاید دیر باشه برای بچه دار شدن چون بیماری زمینه ای دارم.


نمیدونم چه کنم.

هر چی داریم از خداااااااست بعد پدر و مادر بعد عشق پسری که همسرمونه و لا غیر
برو خداروشکر کن حداقل کنارته بابای من سالی ۱۲ ماه فقط ۲ یا ۳ ماه سر کار میره بقیش بیکار میره شهر خود ...

نیس . شبا که خیلی دیر میاد بیشتر وقتام ماموریته اونم با ماهی ۱۰ تومن حقوق که کلیش قسطه

خوشبختی این نیس که هرچی دوست داری داشته باشی،خوشبختی یعنی هرچی که داری دوست داشته باشی.خدایا بخاطر هرآنچه از فضلت به من بخشیدی و هرآنچه صلاح ندانستی و نبخشیدی تورا شاکرم.
سلام دوستم منم به دلایلی که شما گفتی از بچه دار شدن میترسم. کارمو میخوام ادامه بدم و خانواده هام ...

اگر حمایت همسرتو داشته باشی نیاز به کسی پیدا نمیکنی.شوهر من میتونست کمک کنه و نکرد

خوشبختی این نیس که هرچی دوست داری داشته باشی،خوشبختی یعنی هرچی که داری دوست داشته باشی.خدایا بخاطر هرآنچه از فضلت به من بخشیدی و هرآنچه صلاح ندانستی و نبخشیدی تورا شاکرم.

منم دلم میخوادازاین شهروآدماش دورشم

ماازدلگیری روزهایمان به" شب" پناه میبردیم....                        وازدلتنگی شبهایمان به" روز " واینگونه بودکه تمام جوانی امان ؛  درناتمام یک "انتظار" تمام   شد
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز