دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
چهارده سالم بود و اصلا نگفته بودن خواستگارن فقط دوتا خانم اومدن خونمون، بعد که گفتن خواستگارن مادرم اومد تو آشپزخونه بهم گفت و من انقدر جیغ زدم که وقتی اومدم تو پذیرایی دیدم بدبختا گذاشتن رفتن😁
به هر که مینگرم در شکایت است، در حیرتم که گردش گردون به کام کیست....
برامنم ..چون فامیل بودیم مامانشون وقتی تنهاگیرم اوردنظرموپرسید ومن داشتم پس میوفتادم هم از خوشحالی هم از ترس😁😁
خوشبحال مردها دلشان که بگیرد سیگار میکشند..هرزمانی هم که باشد بدون ترس ودلهره،به دل خیابان میزنند،حتی اگرشد وسایل دم دستشان رامیشکنند،اما ما زن ها چه؟؟؟نه خیابان برای دلتنگی هایمان امن است،نه سیگار با طبع لطیفمان سازگار...نه دل شکستن ظرف ها راداریم...مازن ها که دلمان میگیرد...زورمان به موهایمان میرسد...به ناخن هایمان میرسد...به بغضمان میرسد...ما زن ها درمواقع دلتنگی خیلی قوی که باشیم نهایت درگوشه ای مچاله میشویم وبی صدا میمیریم..
یه پسره بود تو دانشگاهمون رفت به دوستم گفت برو از طرف من ازش خواستگاری کن بعد علاوه بر این که به پسره جواب رد دادم و با چماق کوبیدم تو سرش با دوستمم قهر کردم😐😂