2777
2789
بیجاره پدرشوهرت
جوی باریک عزیزم راه خود گیرو برو ... یک شب مهتابی از این تنگنای بر فراز کوها پر میزنم،  میگذارم میروم ، ناله خود میبرم ، دردسر کم میکنم ...  چشمهائی خیره می پاید مرا، غرش تمساح می آید بگوش ، کبر فرعونی و سحر سامریست ، دست موسی و محمد با من است ، میروی ، وعده آنجا که با هم روز شب را آشتیست ، صـبـح چنـدان دور نیست ... 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



عزیزم حالا که اومده و غرور رو زیر پا گذاشته و عذر خواهی کرده و قول اوب بودنش رو داده تو هم یه فرصت کوچولو بهش بده بلاخره که بالاتر از سیاهی که رنگی نیست تو خو میخواستی طلاق بگیری حالا چه یه ماه زودتر یا دیرتر بلاخره تو میگی که من فرصت اخر رو هم بهس دادم ولی مثلا خوب نشد ولی اگر خوب شدو زندگیت سرو سامون گرفت دیگه چه بهتر رو خوش بخت بشی انشالله
ازش تعهد کتبی بگیر. با پدرشوهرتم بحرف سرش منت بزار ک بخاطر حرفای شما و چون بزرگی و..از همین اولم براسوهرت خط و نشوناتو بکش
جوی باریک عزیزم راه خود گیرو برو ... یک شب مهتابی از این تنگنای بر فراز کوها پر میزنم،  میگذارم میروم ، ناله خود میبرم ، دردسر کم میکنم ...  چشمهائی خیره می پاید مرا، غرش تمساح می آید بگوش ، کبر فرعونی و سحر سامریست ، دست موسی و محمد با من است ، میروی ، وعده آنجا که با هم روز شب را آشتیست ، صـبـح چنـدان دور نیست ... 
ایشالا به یومن تولد بچه ات شوهرتم سر ب راه میشه
جوی باریک عزیزم راه خود گیرو برو ... یک شب مهتابی از این تنگنای بر فراز کوها پر میزنم،  میگذارم میروم ، ناله خود میبرم ، دردسر کم میکنم ...  چشمهائی خیره می پاید مرا، غرش تمساح می آید بگوش ، کبر فرعونی و سحر سامریست ، دست موسی و محمد با من است ، میروی ، وعده آنجا که با هم روز شب را آشتیست ، صـبـح چنـدان دور نیست ... 
فرصت بده بهش ب پدرشوهرتم بگو باتصمین شما قبول میکنم و...
جوی باریک عزیزم راه خود گیرو برو ... یک شب مهتابی از این تنگنای بر فراز کوها پر میزنم،  میگذارم میروم ، ناله خود میبرم ، دردسر کم میکنم ...  چشمهائی خیره می پاید مرا، غرش تمساح می آید بگوش ، کبر فرعونی و سحر سامریست ، دست موسی و محمد با من است ، میروی ، وعده آنجا که با هم روز شب را آشتیست ، صـبـح چنـدان دور نیست ... 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز