وابستگی و علاقه شدید همسر به خانواده اش

سلام وقتتون بخیر. من و همسرم ۷ ساله با هم ازدواج کردیم یه پسر ۷ ماهه داریم و مشکل عمیق و خاصی هم نداریم ولی این رفتار همسرم بشدت منو آزار میده.علاقه همسرم به خانوادش زیادتر از اون چیزی که باید باشه. درسته که هرکسی خانوادش براش مهم و قابل احترام هستن ولی من فکر میکنم در این مورد همسرم داره زیاده روی میکنه. اصلا اشتباهات خانوادشو نمیبینه اصلا. اگه من از رفتار یکی از اعضای خانوادش ناراحت بشم انقدر توجیه میکنه که خسته میشم و بیخیال میشم ولی کافیه من همون رفتارو داشته باشم بشدت ناراحت میشه و بهش برمیخوره.هر حرف و کار خانوادشو درست میدونه انقدر روش تاثیر میذارن که اگه خواهرش با یه خانم مشکل داشته باشه همسر من هم بدون اینکه از جریان باخبر باشه کمر دشمنی رو با اون خانم میبنده. همسرم خیلی روی بچمون حساسه اجازه نمیده کسی اذیتش کنه ولی اگه بچه خواهرش اذیت کنه تازه میخنده در روش و اصلا انگار بدش نمیاد.خانوادش در همه چیز همسرمو دخالت میدن در بحثای خاله زنکی در غیبت از این و اون در زندگی شخصی خودشون و ... . من از این رفتارا بدم میاد خوشم نمیاد همسرم تو مسائل خاله زنکی دخالت کنه خوشم نمیاد حرفای زنونه بزنه همه اینا هم نشات گرفته از اینه که خیلی خانوادش براش مهمن و همه رفتاراشون براش پسندیدست.درسته که در ظاهر مشکل ندارم نه با همسرم نه با خانوادش ولی این رفتار بشدت آزارم میده باعث شده حساسیتم روز به روز بیشتر بشه.راحتی و رضایت خانوادش خیلی براش مهمتر از راحتی و رضایت منه. تک پسر هم هست وقتی میریم خونشون اصلا در بحثای پدرش و دامادشون نمیره همش نشسته وسط ما خانما و همه حرفا هم روش تاثیر میذاره.یه چیز دیگه اینکه فقط وقتی میره سرکار مادر و خواهرش باهاش در تماسن و من به وضوح میبینم چطور عوض میشه.نه اینکه با من تغییر کنه.فقط رفتار و اخلاقش عوضش میشه.من نه میخوام با خانوادش دشمن بشه نه میخوام ازشون دور بشه فقط میخوام یکم واقع بین بشه اشتباهاتشون و رفتارای نادرستشونو ببینه و زندگی ۳ نفره خودمون براش در اولویت باشه.ممنون میشم راهنماییم کنید