دروغ بزرگ همسر و احساس بد

با عرض سلام و خسته نباشید. 

یه مساله ایی داره داغونم میکنه. راستش رابطه منو شوهرم بعد بالاخره یه سری مسائل زندگی مشترک که همه داره الان خیلی عالیه. دوتا بچه دارم و خداروشکر زندگیمون خوبه. شوهرمم خیلی خوب شده. ولی راستش 3 سال پیش درست بعده 8 ماه از عروسیمون شوهرم یه مدت که جو گرفته بودش مدافع حرم بشه و به عنوان نیروی کمکی سپاه رفتن برای اربعین کربلا. خلاصه بعدش دوماه بعد اومد گفت ازمون خواستن بریم یکی از شهرهای اصفهان برای تمرین مانور. نه باید گوشی داشته باشیم نه زنگ بزنیم. فقط گاهی گوشیهامون رو میگیرن. من زیاد باور نکردم راستش. تا یه نامه محرمانه به من نشون داد که در اون اسم شوهرمم بود. خلاصه رفت و بعد هشت روز اومد. تا اینکه یکسال از این موضوع گذشت و من به طور اتفاقی رفتم سر پاسپورت شوهرم و دیدم در اون تاریخ مهر اسپارتا ترکیه خورده. رفتم اینترنت اطلاع گرفتم دیدم هر کی بخواد بره آنتالیا اول باید بره اسپارتا. دنیا رو سرم خراب شد. با دوستش بودن خلاصه بهش گفت و دعوامون شد. انقدر زد رو قرآن و قسم خورد که اشتباه شده. نمیدونم چرا اون موقع باور کردم. الان بعد مدت ها هنوز بهش فکر میکنم. نمیدونم چیکار کنم. همش میگم اینهمه دروغ گفت که برو اونجا چیکار کنه. رابطه جنسی داشته باشه؟ خب این که پولداره اینجا هم میتونست داشته باشه. به هزار تا چیز فکر میکنم. توروخدا راهنماییم کنید. الان تا سر کوچه هم با هم میریم و کلا خوبه تنها نقطه تار زندگیم اون موضوع که اسمش دروغ و خیانت و هرچیزی میتونه باشه چیکار کنم؟