2794

رفتار درست با پدر بدخلق و عصبی

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 40 بازدید

سلام. پدر من بسیار بدخلق و عصبی است. با من و مادرم عصبی رفتار میکند. طاقت شنیدن نظر مخالف ندارد. بر سر کوچکترین مسایل دعوا و داد و بیداد به راه می اندازد. تا کوچکترین رفتاری خلاف میلش از ما می بیند، یکسره شروع به پرخاشکری میکند.

 وقتی من و مادرم با هم بحث میکنیم. یک دفعه پدرم از کوره درمی رود و میگوید چرا با همدیگر بحث و دعوا میکنید. من از جر و بحث متنفرم. مرا عصبانی میکنید. چرا با هم خوب و مهربان نسیتید. و مدام سرکوفت دیگران را میزند. میگوید شما فقط دونفر هستید و با هم نمیسازید. بقیه مردم، پرجمعیت هستند و دعوای بینشان عادی است. یا شما سالم هستید ، مشکلتان چیست؟ مردم هزار جور بیماری مثل سرطان و بدبختی. و غیره دارند. باز با هم مشکلی ندارند. (درصورتیکه خودمان هم کم مشکل نداریم. اما همیشه مشکلات خودمان به چشم پدرم نمی آید. و بنظرش زندگیمان خیلی خوب است!!!! بنظرم اکثر مشکلات ما از فقر و نداری نشات میگیرد. پدرم کارمند بوده است و الان تقریبا یکسال است که بازنشسته شده است. وضع اقتصادیمان مناسب نیست و از ابتدا هم همین بوده است) 


کوچکترین بحث بین من و مادرم، یا اعتراض من یا مادرم به پدرم ، باعث عصبی شدن و از کوره دررفتن پدرم میشود.

درصورتیکه خودش سر کوچکترین مسایل بحث میکند و از کاه، کوه میسازد...


من دیگر واقعاااا خسته شده ام. دیشب به فکر خودکشی افتادم. اما متاسفانه یا خوشبختانه، اعتقادات مذهبی ام مانع چنین کاری میشود. از کودکی این بحثهای پدر و مادرم، باعث اعصاب خردی بدی در من میشد. بطوریکه از کودکی ، از ازدواج متنفرم. همیشه وحشتناک ترین کار دنیا بنظرم ازدواج بوده است. همیشه از اینکه روزی ازدواج کنم، و همسری عصبی و پرخاشگر مثل پدرم، نصیبم شود وحشت داشته ام.

اطلاعات تکمیلی

سن 25 جنسیت زن شغل دانشجو وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز

با توجه به سن تون بسیار مهم است که استقلال عاطفی خود را از خانواده تمرین کنید 
در خانواده وقتی اختلاف وجود دارد بچه ها خودشون رو مواظب میدانند در مرزهای پدر مادر وارد بشن کم کم میشن عضو ثابت دعواها و بحث ها و حتی با پدر یا مادر دچار اختلاف شدید میشوند
در حال حاضر این اتفاق برای شما افتاده بجای تمرکز بر برنامه ها و اهداف خودتون در مسائل خانواده حل شدید بنابراین سعی کنید 

1-متوجه مشکل باشید.

انسان زمانی‌که دشمنش را نمی‌شناسد به میدان جنگ نمی‌رود! آگاهی نسبت به‌وجود وابستگی، خود قدم بزرگی است که در این راه برمی‌دارید و با وجود همه مشکلاتی که دارید، همه ترس‌ها و نگرانی‌هایتان شما همواره روی پاهای خودتان می‌ایستید. شما قوی هستید و هم‌اکنون با استفاده از این قدرت ترس‌هایتان را پشت سر می‌گذارید. همین قدرت است که به مدد آن دنیایی شخصی بنا می‌نهید؛ دنیایی که در آن خودتان را دوست دارید و با خودتان در آرامش به‌سر خواهید برد.

2-احساسات و نیازهای خود را ابراز کنید.

زمانی‌که مشکلی برایتان پیش می‌آید در مورد آن با همسرتان صحبت کنید. این امر به شما کمک می‌کند تا احساس خیلی بهتری داشته باشید. همسرتان نزدیک‌ترین فرد به شماست؛ فردی که می‌توانید به او اعتماد کنید و نخستین کمک و همراه شما به‌شمار می‌رود.همچنین می‌توانید احساسات‌تان را روی یک کاغذ آورید؛ تشویش‌ها، ترس‌ها و نگرانی‌ها. به راحتی تمام چیزهایی که موجب عصبانیت، آزردگی و خشم شما می‌شوند را روی کاغذ آورید این عمل باعث می‌شود تا چیزهایی که باعث ناراحتی شما می‌شوند، فشار کمتری روی شما بیاورند. همچنین با این کار ذهنتان را رها می‌کنید و روشی است تا از طریق آن زباله‌های فکری‌تان را تخلیه کنید. این عمل مانع شکنجه‌های ذهنی شما می‌شود. این تمرین را به فردا موکول نکنید، هم‌اکنون آن‌را انجام دهید و اثر آن‌را خواهید دید.

3-سطح عزت نفستان را افزایش دهید.

وابستگی عاطفی همواره با عدم‌عزت نفس ارتباط دارد. غیرممکن است که در عین وابستگی‌های شدید احساسی، از عزت نفس بالایی برخوردار باشید. اولین راه حل برای غلبه بر وابستگی عاطفی، آن است که بدون شکنجه و عذاب و تخریب فکری، با مهربانی عمیقا به‌خودتان عشق بورزید.

برای آنکه دوباره به عزت نفس دست یابید نکات زیر می‌توانند مفید باشند:
هر روز ساعتی را برای خوشحال کردن خودتان اختصاص دهید.
روی نکات مثبت و موفقیت‌هایتان تمرکز کنید.
«نه» گفتن را یاد بگیرید.
به خواسته هایتان توجه کنید .
برای آنکه مورد پسند دیگران قرار بگیرید، سعی نکنید خودتان را تغییر دهید.
به‌نظر خودتان اهمیت دهید.
در ذهنتان تصویر مثبتی از خود داشته باشید.
با افراد مثبت نشست و برخاست کنید.
از خودتان مواظبت کنید.

4-از تنها ماندن لذت ببرید

درست است که دوست دارید دوستانتان دور و برتان باشند و به امید آن هستید که دوستان و اعضای فامیل را ببینید اما زمانی‌که آنها پیش شما نیستند یا نمی‌توانید آنها را ببینید احساس غم و تنهایی و همچنین احساس فقدان عشق و محبت می‌کنید. به این مسئله فکر کنید که تنهایی نیز می‌تواند شادی‌آفرین باشد! می‌توانید از این فرصت استفاده کنید و کارهای مورد علاقه‌تان را انجام دهید: کتاب‌خواندن، گوش دادن به موسیقی، ورزش کردن، یادگیری چیزهای جدید و یا کمک به افراد نیازمند... .اگر تنها هستید، لحظات کوچکی که در تنهایی با خودتان می‌گذرانید، می‌توانند لحظات ناب شادی بخشی باشند.

5-چگونه بحران وحشت را به‌طور مؤثر اداره کنید.

برای آنکه به‌طرز چشمگیری ترس و وحشت خود را کاهش دهید، چشم‌هایتان را ببندید و نفس‌های عمیقی بکشید. در واقع، زمانی‌که تنفستان عمیق و طولانی باشد، فعالیت ذهنی‌تان کاهش می‌یابد و بدن آرام می‌شود. غیرممکن است زمانی‌که آرام و عمیق نفس می‌کشید، عصبانی شوید.با انجام این عمل متوجه خواهید شد که بعد از چند دقیقه، آرامش به شما بازخواهد گشت.«خشم و اضطراب دارای نیرو هستند اما نیروی آرامش از آنها بیشتر است.»

6-بر ترس مورد پسند واقع‌نشدن غلبه کنید.

جملات مثبت زیر را با خود تکرار کنید:
«حق دارم بدون آنکه عشق و توجه دیگران را از دست دهم، به دیگران «نه» بگویم. 
«هر روز که می‌گذرد برایم آسان‌تر می‌شود که افکارم را بیان کنم و مردم من را به راحتی درک می‌کنند.»
«نمی توانم مورد پسند همه مردم قرار بگیرم و همه را از خود راضی نگه دارم و این امری طبیعی است.»
«حق دارم که تصمیم‌گیری کنم.»
«می‌دانم چه می‌خواهم و آن‌را به‌وضوح بیان می‌کنم.»

7-خود را از احساس گناه رها کنید.

خانمی را در نظر بگیرید که وقتی صبح‌ها از خواب بیدار می‌شود احساس می‌کند شوهرش از دنده چپ بلند شده است، به‌طورناخودآگاه از خودش می‌پرسد «چه‌کار کرده‌ام؟» زمانی‌که پیش دوستانش می‌رود و آنها روی خوش نشان نمی‌دهند، احساس می‌کند که تقصیر اوست که دوستانش در چنین حالتی قرار دارند و حضور او موجب رنجش آنها شده است. باید بدانید که چنین احساسی اغلب موجب می‌شود فرد سکوت کند و احساساتش را ابراز نکند.

همچنین احساس گناه همانند دور باطل عمل می‌کند و اثر گلوله برف را دارد؛ از خود می‌پرسیم که چرا چنین چیزی برایمان پیش آمده است و در نهایت متقاعد می‌شویم که مطمئنا کار بدی انجام داده‌ایم و بعد در وجودمان به‌دنبال نقص‌ها و خطاهای خیالی می‌گردیم و باز هم احساس گناه بیشتری می‌کنیم... .احساس گناه به کلسترول خون شباهت دارد؛ کلسترول خوب و کلسترول بد. احساس گناه بد به‌طور پیوسته از شما یک گناهکار می‌سازد و بدون آنکه بتوانید این احساس را به یک خطای مشخص ربط دهید، دچار احساس مبهم گناه می‌شوید. از این نوع احساس گناه باید دوری کنید!
در عوض، احساس گناه خوب، به احساس مسئولیت ربط دارد. این احساس به امور مشخص و واقعی مربوط می‌شود که وجدانتان به شما ندا می‌دهد؛ دروغ، غیبت، نیش زبان... . ویژگی احساس گناه خوب آن است که می‌توانید به آن خاتمه دهید. ازاین‌رو باید بین احساس گناه خوب و بد مرز مشخصی بگذارید.

8-از افراد موفق و قوی الگو بگیرید.

چنانچه مشکل‌تان را با افرادی که مثل شما دچار وابستگی شدید عاطفی هستند درمیان بگذارید، هیچ دردی از شما دوا نمی‌شود. احتمالا افرادی را در دور و برتان می‌شناسید که دچار این مشکل بوده‌اند اما موفق شده‌اند از پس آن برآیند. آنها را از نزدیک زیرنظر بگیرید و از آنها به‌عنوان یک راهنما استفاده کنید. به آنها نزدیک شوید و از آنان بپرسید معیارها، دستورالعمل‌ها و انگیزه، رفتار و رمز و راز موفقیت آنها چیست. این ارزش‌ها را وارد ذهنتان کنید و آنها را به‌کار گیرید.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

بدخلقی در دوران پریودی

پاسخ سلام همراه عزيز ✋🏻ممنون از اينكه مارا انتخاب كرديددوست عزيز با كاهش و افزايش سطح يكسری هورمونهای بدن در دوران قاعدگی ، ناراحتی های كم و بيش عصبی و روانی طبيعی قبل اين دوران است .اما برای بهتر شدن مي...

بدخلقی همسرم با خانواده ام

پاسخ سلام عزیزم من متوجه هستم که شما هم دوست دارید همسرتون با خانواده تون رفت و آمد داشته باشند و از این موضوع ناراحت هستید اما واقعیت امر این جاست که ما نمی تونیم همسرانمون رو اجبار کنیم که با خانواده ما...

همسر بدخلق و وابسته به خانوادشه

پاسخ سلام دوست عزیز آیا دقت کردید که رفتارشون بعد از اینکه متوجه شدند عدم بارداری شما بخاطر ایشان است تغییر کرده یاخیر؟ چطور به یکباره اینقدر تغییر کردند. فقط وقتی بحث والدینشان است با شما بدرفتاری دارند و...

بدخلقی کودک

پاسخ در این سن اینگونه رفتارها طبیعی هستش،این شما هستید که اضطراب دارید و قطعا به روی فرزندتان تاثیر گذاشته،بیشتر بهش محبت کنید و از غذا دادن و اصرار به خوردن پرهیز کنید بگذارید خودش هر زمان که گرسنه بود غ...