درود بر شما
توضیح ندادین مساله و بحث کوچکی که منجر به درخواست طلاق همسرتون شده چه چیزی بوده. ضمن اینکه آیا مطمئن هستید دلیل درخواست طلاق ایشون فقط همون بحث بینتون بوده یا این فقط حدس شما هست؟
به نظر میرسه شما از ایشون و خانوادهشون شناخت کافی نداشتید و بدون تحقیق و معاشرت کافی و صرفا بر اساس حدس و گمان ازدواج کردید. مثل این نکته که چون یکی از اقوام از ایشون تعریف کردن و ایشون هم زندگی سختی داشتهن، پس شما در زندگی مشترک با ایشون به مسالهای برنمیخورید. و اگر دقت کنید میبینید که الان همون حدس و گمان رو دارید دربارهی علت درخواست طلاق ایشون تکرار میکنید و معتقدید ایشون انقدر مغرور هستند که کوتاه نمیان. 7 ماه هست از هم خبری ندارید و ایشون اقدامی نکردهن. میخوام ازتون بپرسم شما برای حفظ زندگیتون چه کار کردین؟ شما چه قدمی برداشتین؟
شما از این وضعیت ناراحت هستید و خودتون رو به ایشون وابسته میدونید در حالی که 7 ماه هست ازشون خبر نگرفتید و ایشون رو سرد و بیعاطفه میدونید. من همسر شما رو نمیشناسم و نمیتونم دربارهی ایشون نظری داشته باشم اما شما اگر زندگی و رابطهتون براتون اهمیت داره، میتونید با همسرتون ملاقاتی ترتیب بدید. صحبت کنید. احساستون رو توضیح بدید. انتظاراتتون رو بیان کنید. صحبتهای ایشون رو هم بشنوید. و به یک جمعبندی و نتیجهگیری برسید. در صورتی که به تنهایی از عهدهی این کار برنیومدید و براتون سخت بود، میتونید از یک زوجدرمانگر کمک بگیرید.
به خدای بزرگ میسپارمتون
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید