دوراهی برای انتخاب خواستگار

سلام. خواستگارم مرد ساده ای کاملا در زمینه ازدواج و زنها بی تجربه است در مدت کوتاه آشنایی دو هفته ای البته نشون هم آوردن خیلی وابسته شده کنترلی به نیاز جنسیش نداره میگه نمیخوام فکر کنی بی حس هستم مدام جمله های عاشقانه و شعر پشت سرهم میفرسته و میگه یهو می بینی ۳۰ تا پیام داده درست و سنجیده حرف نمی زنه وقتی میگم باید همو بشناسیم شاید مناسب هم نباشیم میگه بدون تو می میرم  الان هم میگه عجله کردم ولی اونهای که زبان خوب دارن کنارش با چند نفر هستن دوستای من دوره قبل عقد باهم راحت بودن ،همیشه از موضع ضعف استفاده می کنه دروغ هم قاطی کارش می کنه  ناراحت که هست پشت تلفن صداش مثل آدمهای که توان حرف زدن نداره میشه ناراحتیش رو هم به خانوادم نشون میده حتی با خانوادم مدام صحبت می کنه میگه من اینطوری فکر کردم نمی دوسنتم ملیحه (یعنی خودم ناراحت میشه) من اصلا منظورم این بود اون بد متوجه شده اینطور با من صحبت می کنه  یعنی بد صحبت کردم باهاش، وقتی زنگ می زنه جواب نمی دم به همه خانوادم زنگ می زنه میگه کجاست جواب نمیده، احساس می کنم ناپخته هست غرور مردانه نداره هی میگه اون حرفو زدی ناراحت شدم میگم خودت میگی اشتباه همو چند بار نگیم فلان حرف تو هم بد بود باز میگه ۱۰۰ تا حرف زدی من این یکی که گفتی انقدر سنگین بوده تو دلم مونده . نمی دونم احساس می کنم اصلا رشد اخلاقی فکری نداره ولی خانوادم میگن آدم ساده ای هست خانوادش با تو کاری ندارن چون همیشه میخواد کارهاشو خودش پیش ببره این روش توی خانوادشون یه امتیاز براشون همیشه هم میگه هر چی خانمم بگه. دست پر میاد خانوادم میگن دست و دلبازه ساده است یادش میدی بعد عروسی  تغییر می کنه مرد سالم دیگه پیدا نمیشه بقول خواهرش هم ما آداب معاشرت با زنها رو یادش ندادیم همه میگن اهل زندگی هست ،موندم چیکار کنم خسته ام میترسم بگم بره یه شانش خوب که شاید بشه تغییرش داد رو از دست بدم که آینده مادی تامینی دارم یا بعدا از این چسبنده بودن و کاری که اصلا غرور نداره مدام در حال معذرت خواهی هست که دوباره هم تکرار می کنه پیشمون بشم . چیکار کنم بنظر شما