2794

سلام. لطفا به من کمک کنید من بعد از چند سال ناخواسته باردار شدم الان دوتا پسر دارم . همسرم ناراضیه میگه بچه نمیخوام منم همش ترس و استرس گریه کارم شده حرف زدم ولی به خاطر اینکه تمام زحمتهای خونه روی دوش خودش هست حتی خرید خونه خرید پوشاک همه چیز میگه خسته شدم میگه سنم بالاست آخه 47 سالشه میگه من شاید نتونم این بچه رو بزرگ کنم نمیدونم به خدا یک بار میگم برم از بلندی بپرم میگه شده سم بخورم 😢 ولی از خدا میترسم راهنماییم کنید لطفا😢

اطلاعات تکمیلی

سن 39 جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام امیدوارم که خوب باشید .بچه دار شدن یک عملی است که باید برای آن هم زن و هم مرد رضایت داشته باشند .به دلیل اینکه هر دو نفر باید بتوانند مسوولیت پدر و مادر شدن را بپذیرند و آنرا به بهترین نحو انجام دهند .شما از هیچ چیز ، یک انسان می سازید .امروز هیچ فرزندی در زندگی شما وجود ندارد .و این فرزند با تصمیم شما به وجود می آید ‌باید بتوانید پدر و مادر خوبی برایش باشید و تا حد امکان او را تامین کنید .بنابراین اگر فکر می کنید خودتان یا همسرتان نمی توانید از عهده این مسوولیت بر بیایید ،در آن صورت است که باید از خدا بترسید .در صورتیکه بچه ای را به دنیا بیاورید و نتوانید به اندازه کافی به او محبت کنید ، در صورتیکه بچه ای را به دنیا بیاورید و با رفتارهای اشتباه باعث آزرده شدن و آسیب دیدن او بشوید ،در صورتیکه فرزندی را به دنیا بیاورید و از نظر مالی به اندازه کافی او را تامین نکنید در این شرایط است که لازم است از خدا بترسید.تاکید می کنم شما در وهله اول باید از سلامتی خودتان مراقبت کنید .پس کاری نکنید که باعث آسیب به خودتان بشود

تجربه شما

login captcha

سلام دکتر مشفقی چه حرفی میزنید. رفتار آزار دهنده،  رفتار اشتباه، چه حرفیه. من بچه هام رو  دوست دارم

آقای مشقفی ما اولین فرزندمون نیست سومیه بعدش به دنیا بیاد کی گفته محبت نمیکنیم میکنیم ولی نگران آیندش هستم پس فردا نگه چرا به دنیام آوردی....بگم قصد نداشتیم اشتباهی شد 

@زینب1

ببینید شما از طرفی می گویید همسر من راضی به آمدن فرزند سوم نیست و از طرفی وقتی من می گویم که اگر نتوانید از پس وظایف تان در مقابل فرزند سوم بربیایید ،ناراحت می شوید .همه والدین فرزندانشان را دوست دارند ولی این معنی اش این نیست که همه آنها مسئولیت فرزندپروری شان را درست انجام می دهد .وقتی همسر شما می گوید من توانش را ندارم خب تکلیف کاملا روشن است. شما گفتید من از خدا می ترسم من به شما گفتم از خدا باید زمانی بترسید که فرزندی را که امروز وجود ندارد به این دنیا بیاورید و نتوانید از عهده مسوولیت او بر بیایید .من نظری در مورد دو فرزندی که دارید ندادم . در هر صورت اینکه شما بچه دار شدید خواسته یا ناخواسته ،خواست خدا نیست و مسئولیت آن بر عهده شما و همسرتان هست نه خدا . پس lگر ذره ای شک دارید که نمی توانید از پس مسئولیت آینده او بر بیایید یک فکر جدی بکنید . مسأله فقط دوست داشتن او نیست .مطالب خیلی پیچیده تر از این حرفهاست .یک نمونه ساده این است که وقتی فرزند شما بیست ساله بشود پدرش شصت و هفت ساله خواهد بود .آیا می تواند به اندازه کافی احساس پدر داشتن را برای فرزندتان تامین کند یا فرزندتان باید همیشه در حسرت داشتن پدر جوانتر بماند و خیلی مطالب دیگر.