خیلی خسته شدم از این وضع. افسرده شدم. من و شوهرم با هزار بدبختی به هم رسیدیم. قبل از عروسی شوهرم خوب بود ولی رفتیم زیر یک سقف (البته طبقه بالای پدرش)، خیلی عوض شد. اذیتم میکرد. به خواهرش وابسته بود. خلاصه بچه دارم نشدیم. همه میگفتن مشکل از منه ولی از شوهرمه. دیگه بعد از چندسال اومدیم شهر غریب برای کار شوهرم. خیلی کتکم میزد الان خیلی بهتر شده دست روم بلند نمیکنه اما همش اون روزها، اون کارهاش توو ذهنمه. چند باری هم پیام های ناجور توو گوشیش دیدم. قسم میخورد گوشیم دست دوستم بوده. منم قبول کردم ولی از داخل سوختم. الان به همه چیز شک دارم خیلی ازش سوال میپرسم کجایی؟ کی بود؟ کجا رفتی؟ یه جورایی میترسم میگم از دستش ندم یا زندگیم بعد از این همه سختی بهم نریزه. الانم با هم قهریم. سرهمین موضوعات خسته شدم دیگه. از لحاظ ارتباط جنسی هم خیلی سرد شدیم. خیلی هم دیر به دیر نزدیکی داریم.
اطلاعات تکمیلی
سن۲۳جنسیتزنشغلخانه داروضعیت تاهلمتاهلپاسخ دوست عزیز همسر شما در وهله اول یک جنس مذکر هستند ،اینکه قبل از ازدواج با شما با کسی ارتباط داشته باشند چیز بسیار بسیار طبیعی هست اگر چیزی غیر از این بود باید به دنبال مشکلی در ایشون میبودیمشروع زندگی ...
پاسخ ما معمولا به خانم هایی که سیکل قاعدگی منظمی دارند و به موقع دچار عادت ماهانه می شوند توصیه می کنیم اگر می خواهند بدانند که باردار هستند یا نه بعد از اینکه زمان مقرر پریودشان گذشت و خونریزی اتفاق نیفتا...
پاسخ درود بر شما کوتاه اومدن و یا بیمحلی کردن، شاید بتونه راهکار موقتی برای خاموش کردن آتش تعارضات باشه اما راه حلی دائمی نیست و مشکلاتی که به شیوهای درست حل و فصل نشن، مجددا تکرار خواهند شد. بنابراین و...
پاسخ خانم عزیز سلام. افراد با پوششها و رفتارهای مختلف در زندگی ما می آیند و میروند و آنچه مهم است کیفیت رابطه شما با همسرتان است که وقتی علاقه و اعتماد کافی در هردوی شما وجود داشته باشد نباید نگران نوع برخ...
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید