2794
باسلام وعرض خداقوت خدمت شما کارشناس گرامی؛ بنده خانم 29 ساله و شاغلی هستم که قبل از ازدواج نیز به کار مشغول بودم و پس از آشنایی با همسرم در محل کارم و سپری شدن مقدمات ازدواج باهم ازدواج کردیم.قبل از عقد حدودا 2ماه باهم درارتباط بودیم و ملاکهای مورد انتظار خود را باهم مطرح نموده و به توافق رسیدیم یکی از مواردی که برای من بسیار مهم بود بحث شراکت در امور مالی زندگی در کنار سایر موارد اشتراکی بود که دلیل ان را نیز با توجه به شاغل بودن خود و بالطبع فشار مضاعف آن برمن برای همسرم توضیح دادم و ایشان نیز در آن زمان قبول کردند.کارشناس محترم همسر من درزمان ازدواج با من از صفر شروع کرد نه پس اندازی و نه وجود خانه و ماشینی هیچ چیز درکار نبود با اجاره کردن یک خانه کوچک در پایین شهر زندگی خودمون را آغاز کردیم و با تلاش در کنار هم پس از 5سال زندگی مشترک ووجود یک بچه 1/5 ساله توانستیم خانه متوسط و خودرو خریداری کنیم که درتمام این مدت اصلا بحث حقوق من یا درآمد من از سمت بنده مطرح نبود و همیشه پابه پای همسرم کارکردم و سعی کردم با مدیریت هزینه کنیم و پس اندازی داشته باشیم. لازم به ذکر است که چون همسر من قبل از ازدواج شدیدا رفیق باز بود اصلا بلد نبود چجوری پول پس انداز کنه و اگه اقدام من نبود شاید امکان خرید خانه و ماشین را پیدا نمی کردیم.چند وقتی است که از ایشان درخواست کردم با توجه به قول و قرار قبل از عقدمان خانه را به نام من بزند اما ایشان از این کار طفره می رود و عنوان می کنند که می ترسم تو متوقع بشی و پایبند زندگی با من نباشی که البته این حرف ایشان از زندگی مشابه دوستشان که درهمین زمینه هست نشات می گیرد. خیلی ناراحتم از این موضوع و این که بسیار متاسف شدم برای خودم و ایشان که بعد از این همه سال زندگی مشترک و وجود بچه درمورد من چنین فکری می کنند از طرفی خیلی احساس پوچی می کنم و حس می کنم من فقط وسیله ای بودم برای رساندن همسرم به یک سری امکانات مالی و سرویس دهی به ایشان از نظر جنسی. بارها هم برایش توضیح داده ام که درخواست من فقط برای دلگرم شدن به زندگی است اما ایشان طفره می روند و انگ خانمهای مشابه همسر دوستش را به من می چسباند. این فکر خیلی ذهنم رو درگیر کرده که من فقط ابزاری بودم در دست همسرم و بسیار به زندگی مشترکم دلسرد و مایوس شدم نفس کار چندان برایم دیگر اهمیت ندارد اما حرفهایش برایم بسیار سنگین و غیر قابل هضم شده خواهش میکنم راهنمایئم کنید که چکار کنم که مثل قبل دلگرم شوم به زندگی و آیا درخواست من از دید شما غیر منطقی است؟
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز شما باید نگاه و طرز فکرتون به این موضوع رو تغییر بدید . اینکه میفرمایید احساس میکنید ابزاری در دست همسرتان بودید تا به خواسته هاش برسه نشان دهنده عدم صمیمیت بین شماست مگر غیر از این است که این زندگی متعلق به هردو شماست پس چرا به دنبال سهم هستید؟من کاملا درگیری فکری شمارو درک میکنم وبهتون حق میدم که از این عدم اطمینان دل آزرده بشید ولی اعتماد چیزی نیست که با اجبار به دست بیاد همسر شما همان طور که خودشون هم اشاره کردند از تجربه ای که دوستشان داشته اند ترسیده اندکه باعث عدم اعتماد در ایشان شده میفرمایید ایشان وقتی با شما ازدواج کردند هیچ نداشتند واز صفر شروع کردند ولی اینکه تمام این موفقیت ها رو بخاطر مدیریت خوب خودتون بدونید ومعتقد باشید که ایشون نقشی نداشته بنظر درست نمیاد پیشنهاد میکنم یک مدت به این موضوع فکر نکنید تا کمی از حساسیت ها کم بشه شما زن وشوهر هستیدو پدرو مادر یک فرزند پس به همدیگر به چشم شریک مالی نگاه نکنید در زمانی که هردو در شرایط روحی مناسب هستید با او دوستانه صحبت کنید وبگید بهش حق میدید که بخاطر اتفاقی که برای دوستش افتاده همچین طرز فکری داشته باشه ولی از اینکه شما رو نشناخته دلخورید .بگید مهم اینه که در کنار همسر وفرزندتون خوشبختید بهش زمان بدید و مدتی این بحث رو ادامه ندید وخودتون هم بهش فکر نکنید تا کمی از حساسیت موضوع کم بشه وفکر نکنه براتون خیلی مهمه مردها گاهی در این موقعیت احساس عدم امنیت میکنن وفکر میکنن با این کار امکان داره طرفشون با کوچکترین بحث واختلاف نظری ترکشون کنن این شما هستید که میتونید با رفتارتون ثابت کنید که تعهدتون به زندگی با این موارد از بین نخواهد رفت موفق باشید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

سلام اقای دکتر.خسته نباشید.خداقوت.ببخشین من متولد ۱۳۷۶ هستم و الان ۱۸سالمه و دوساله نامزد کردم و تو

پاسخ با سلام شما باید رژیمی براساس الگوهای درست خوردن مانند هرم غذایی و یا بشقاب من را در پیش بگیرید و بدین ترتیب به راحتی و بدون عوارض مانند سایر بیماران من وزن کم نمایید و درصورتیکه رژیم به تنهایی پاسخگو...

سلام خانم خداقوت من ۱۵بهمن پریود و روز ۱۲اسفند که موعدم بود آز بتا دادم دیدم حاملم و بتا ۸۰۰بود.بنظر

پاسخ سلام جای نگرانی نیست بهتره اولین سونوی بارداری را بین ۷ تا ۸ هفتگی بارداری انجام دهید