سلام دوست عزیز. بنده کاملا شمارا به خاطر دارم.پیام شمارا چندین بار خواندم تا چیزی از قلم نندازم. از این که به من حس اعتماد دارید سپاسگزارم. اول اینکه در اسرع وقت به روانپزشک مراجعه کنید تا این استرس و اضطراب شما کاهش پیدا کند تا زمانی که این استرس و اضطراب شما کاهش پیدا نکند این تلاطم و آشفتگی تمامی نخواهد داشت و به همین دلیل است که در اولین قدم نیاز به روانپزشک خانم دارید تا دارو مصرف کنید.
من با این جمله شما کاملا مخالف هستم(((( خواهر کوچیکترم خیلی کوچیک بودن و من مجبور شدم اونارو به عهده بگیرم البته که وظیفم بود)))) هرگز.. اصلا این وظیفه شما نبوده. بلکه این اجبار بارها و بارها در زندگی شما بوده. شما بیان میکنید که زیاد صحبت میکنید از خودتان چه انتطاری دارید؟ اینکه بیشتر اوقات سوپرمن و مادر برای اطرافیان بودید و حمایت کردید در حالیکه نیاز به حمایت داشتید. چه زمانی خودتان را نوازش کردید؟ حرفهای شمارا تا به حال که شنیده؟پس با این اوصاف خیلی طبیعی هست که برون ریزی کنید. از شما میخواهم به روانپزشک مراجعه کنید و حالتان بهتر خواهد شد. بیایید یکی یکی به مشکلاتتان بپردازیم. مثلا گذشته.. چه چیزی بیشتر از همه از گذشته شمارا ناراحت میکند؟
هر آنچه که را دوست دارید برای من بنویسید هر حرفی را که در ذهن خود دارید برایم بنویسید خوشحال میشوم نوشتههای شما را بخوانم.. پس گام اول روانپزشک... با من در ارتباط باشید
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید