سلام من و همسرم حدودا یک سال و نیمه که عروسی کردیم
چون خونه نداشتیم خونه برادرشوهرم زندگی می کنیم
خونمون خیلی کوچیکه و یه خواب داره
برادرشوهرم و جاریم هم تازه ازدواج کردن ولی چون سنشون زیاد بود بعد از ازدواج سریع بچه دار شدن ولی من گفتم تا خونه خودمون نرفتیم بچه دار نشیم
همسرم هم پذیرفت و توی این یک و سال و نیم با وجود اصرارهای خانوادهاش برای بچه دار شدن پشت من بود و گفت ما فعلا شرایطش رو نداریم
ولی الان دوماهه که اصرار داره بچه دار بشیم میگه دیگه داره دیر میشه
همسرم ۳۳ ساله و من ۲۶ ساله هستم
هرچقدر که باهاش صحبت کردم که صبر کنیم شرایطمون بهتر بشه بعد ولی قبول نمیکنه میگه تا آخر همین ماه باید اقدام کنیم
نمیدونم چه جوری راضیش کنم میگه من بايد شرایط رو فراهم کنم کار می کنم و اوکی میکنم ولی قبلش بايد بچه بیاریم
هر دفعه که باهاش صحبت کردم که منصرفش کنم آخرش با دعوا و قهر تموم شده و قبول نمیکنه
خانواده اش هم خیلی بهش فشار آوردن هردفعه که میریم خونشون میگن چرا بچه دار نمیشین
دیگه نمیدونم چیکار کنم
توروخدا راهنماییم کنید 🙏😔
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید