2794

نا امیدی

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 26 بازدید

سلام ... راستش نمی‌دونم چجوری مشکلمو توضیح بدم فقط میتونم بگم که دیگه اون آدم سابق نیستم من الان مرگ رو به زندگی ترجیح میدم از همه چی متنفرم از همه مزه ها و رنگ ها و صدا ها حتی از چیزایی که قبلاً خیلی دوستشون داشتم ... همه چیز به طرز عجیبی منو عصبی می‌کنه احساس میکنم که نمیتونم به اهدافم برسم و تلاش بی فایدست ... احساس میکنم من و زندگی که دارم دیگه کاملا داغون شدیم ... از همه آدما بدم میاد ...احساس میکنم که خیلی خیلی خیلی بدبختم ... سعی میکنم تنها باشم و جایی نرم چون نمیتونم آدما رو تحمل کنم . من واقعا نمی‌دونم چیکار باید بکنم از این دنیا متنفرم چند بار خواستم خودمو بکشم ولی بخاطر مادر و پدرم و برای آرزوهایی که برای من دارن خودکشی نکردم ... تا حالا این درد رو نتونستم به کسی بگم ... من قبلاً یه آدم خوشحالی و امیدواری بودم که الان بگمم دردمو کسی باور نمیکنه حرفامو ... هر روز و هر لحظه هم دارم گریه میکنم ... اصلا بدون دلیل اشک از چشمام می‌ریزه ... موقعی که بخوام حرف بزنم گریم میگیره ... دیگه نمیتونم مخفیش کنم ... تو رو خدا کمکم کنید ... لطفاً 

اطلاعات تکمیلی

سن 18 جنسیت زن شغل در حال تحصیل وضعیت تاهل مجرد
! سوال در انتظار پاسخ است .

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha