اینکه تابستان باید خوش بگذرد و متفاوت باشد، انکارکردنی نیست، اما اینکه دقیقا باید چه کار کرد، قدری مسئله را سخت میکند، چون خیلی وقتها ایده خاصی به ذهن آدم نمیرسد، یا هر کاری هم میکند میبیند خیلی متفاوت نیست، یا این که بهدلیل کار و هزار و یک مشغله دیگر خودش، نمیتواند خیلی برنامه متفاوتی داشته باشد، آخر پدر و مادرها که تابستانها تعطیل نیستند! برای همین، شنیدن تجربههای واقعی آدمهای دیگر که به راهحلهای خوب رسیدهاند، هم راهکار به آدم میدهد و هم پر از ایدههایی است که با کمی دستکاری میتوان از آن یک ایده خوب درآورد. با تجربیات چند نفر از والدین در کشورهای مختلف، برای گذراندن تعطیلات تابستانی با بچهها آشنا شوید:
1: ما با عروسکهای کاغذی نمایش میدهیم:
ما یک کاغذ معمولی را به ۴ قسمت تقسیم میکنیم و به بچهها میگوییم در هر قسمت تصویر یکی از شخصیتهای محبوب داستانی خودشان را با ماژیک نقاشی کنند. سپس نقاشیها را بریده و یک عدد نی برای دستگیره، به پشت آنها میچسبانیم. سپس میتوانیم با هم، داستانها را با این عروسکهای کاغذی نمایش دهیم. پشتی مبل و پیشخوان آشپزخانه محل مناسبی برای نشستن و نمایش دادن است. حسن این کار این است که نه تنها بچهها توجه فراوانی از دیگران دریافت میکنند، بلکه نمایش دادن در پرورش خلاقیت، جسارت و حافظه آنها هم بسیار موثر است، از آنجایی که داستانها و شخصیتها، بسیار متعددند، این کار میتواند یک سرگرمی پایانناپذیر باشد.
2: ما کارهای بامزه شانسی انجام میدهیم:
من و دخترم قبل از شروع تابستان، جدولی با 90 خانه (به تعداد روزهای تعطیل) درست میکنیم و در هر خانه چیزی برای یکدیگر مینویسیم که در هر روز باید اجرا شود. این کار میتواند رسیدگی به امور ساده روزمره، یک فعالیت مفرح یا کاری خندهدار باشد. صبح هر روز، یک شماره را انتخاب میکنیم و کاری که در خانه مربوط به آن نوشته شده را انجام میدهیم. این کار برای ما به یک رسم تابستانی محبوب تبدیل شده است.
3: ما پیکنیک خانگی راه میاندازیم:
ما در روزهایی که هوا خیلی گرم یا بارانی است، به پیکنیک خانگی میرویم. با یک ملحفه چادر میزنیم، غذای خودمان را که شامل خوراکیهای پیکنیکی مانند ساندویچهای کوچک، شیرینیهای خانگی و نوشیدنیهای ساده است، در جایی غیر از محل معمول میخوریم. تلویزیون را تا بازگشت از پیکنیک روشن نمیکنیم و در عوض با چراغ قوه به اکتشاف در خانه، زیر مبلها و داخل پارکینگ میپردازیم. تازه گاهی میتوانیم بقیه را هم دعوت کنیم، مثلا از همسایهها یا دوستان و یا اقوام نزدیک. همه به بچهها و هم به ما حسابی خوش میگذرد. دردسرش هم زیاد نیست.
4: ما لباسهای مخصوص خودمان را درست میکنیم:
ما هر سال در ابتدای تابستان با هم به بازار میرویم و تعدادی تیشرت ساده و ارزان با مقداری دکمه، روبان، پولک، رنگ پارچه و اکلیل میخریم تا بچهها در تعطیلات این تیشرتها را به میل خودشان تزئین کنند. این یکی از بهترین تفریحات ما است و بچهها واقعا آن را دوست دارند. بعد وقتی میتوانند تیشرتهایی که خودشان درست کردهآند را بپوشند حسابی لذت میبرند. تازه گاهی از این تیشرتها به بقیه هم هدیه میدهند که هدیههای فوقالعادهای میشوند.
5: ما مسابقه عکاسی راه میاندازیم:
من برای هر یک از سه فرزند نوجوانم یک دوربین یک بار مصرف میخرم و از آنها میخواهم که از جالبترین صحنهها و آنچه واقعا برایشان جذاب است عکس بگیرند. سپس عکسها را چاپ کرده و با کمک یکی از اعضای هنرمند خانواده، بهترین آنها را-بدون دانستن این که عکس متعلق به کدام یک از بچههاست- انتخاب میکنیم و جایزهای اساسی به او میدهیم. اهمیت جایزه کمک میکند تا بچهها به جای این که به سرعت فیلم دوربین را تمام کنند، وسواس به خرج بدهند و بیشتر اوقات خودشان را به گشت و گذار و یافتن سوژه جالب بگذرانند و گاهی تا پایان تابستان به عکاسی ادامه دهند. با این کار،هم آنها سرگرم میشوند، هم کاری یاد میگیرند و هم دیدشان، حس هنریشان، کنجکاویشان و پشتکارشان تقویت میشود. تازه هیجان یک مسابقه را هم تجربه میکنند. ما که واقعا لذت میبریم و هر سال همین کار را مثل یک جشنواره ادامه میدهیم.
6: ما تور اکتشافی راه میاندازیم:
ما در هر فرصتی در تابستان، برای کوچکترها یک برنامه اکتشافی ترتیب میدهیم. برای این کار، فهرستی از چیزهایی که در خانه یا حیاط وجود دارند، مانند یک سنگ پهن، یک برگ گرد، یک مداد آبی و... تهیه میکنیم و به آنها میدهیم تا بگردند و پیدایشان کنند. پیدا کردن هر یک مورد جایزهای کوچک و یافتن تمام موارد هم یک جایزه بزرگتر دارد. باید چشمان تیزی داشته باشید و از کوچکترین چیزها غافل نشوید. گاهی حتی این کار را در مسافرت هم انجام میدهیم، یا وقتی مثلا به باغی رفتهایم و حوصله بچهها سر رفته است. مثل یک مسابقه گروهی میشود وخیلی به همه خوش میگذرد.
7: ما صبحهای پرکار و عصرهای تنبلی داریم:
هدف اصلی من این است که بچهها را در ساعات اولیه صبح با فعالیتهایی چون رفتن به پارک، شنا، دوچرخهسواری و خرید (پیاده) حسابی خسته کنم تا ساعات عصر بتوانند با تماشای فیلم، بازیهای نشسته مانند مونوپلی و مانند آن سرگرم شوند و من هم به کارهایم برسم یا استراحت کنم. با این برنامه هم آنها تفریح و فعالیت میکنند، هم من به کارهایم میرسم هم به همه خوش میگذرد و همه راضی هستند.