نینی سایت: دکتر سعید اشعریون، روانشناس: «حسود، هرگز نیاسود!» این یکی از جملههای نوستالژیک است که ما را یاد دوران کودکی و مدرسه میاندازد، اما نباید فراموش کنیم که حسادت سن و سال نمیشناسد و کمتر کسی است که بتواند ادعا کند حسادت در طول زندگی اصلا سراغش نرفته است. حتی در بسیاری از مواقع به حدی آزار دهنده است که زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعیمان را تحتتاثیر قرار دهد. جالب اینکه ریشه این ویژگی شخصیتی منفی را باید در داستانهای کهن تاریخی جستجو کرد که احتمالا اولینبار در داستان مشهور دو برادر قدیمی یعنی هابیل و قابیل سروکلهاش پیدا شده است. حالا واقعا حسادت از کجا میآید؟ آیا میتوان آن را درمان کرد؟ اصلا مرز بین حسادت و رقابت کجاست؟ حسادت احساس منفی درونی است که در مقایسه با فرد یا افراد دیگری که نسبت به ما برتری خاصی دارند، ایجاد میشود. این حس گاهی نمود بیرونی پیدا میکند یعنی به حدی میرسد که طرف مقابل متوجه حسادت ما میشود. همچنین در بسیاری از مواقع به قدری آزار دهنده است که از روی حسادت فرد را تخریب میکنیم تا به اصطلاح دلمان خنک شود، اما در هر حالت حسود بودن با احساس اندوه، استرس، خودخوری، نارضایتی از خوشبختی دیگران و آرزوی شکست برای آنها همراه است. به دلیل همین آسیبهای روانی هم باید به فکر درمان باشیم.
چرا حسادت میکنیم؟
همه انسانها به طور ناخودآگاه علاقهمند به پیشرفت و تکامل هستند، اما گاهی اوقات به دلایل مختلف مثلا مشکلات تربیتی دوران کودکی، عوامل خانوادگی، شرایط محیطی و ... توانایی پذیرش پیشرفت دیگران را نداریم و نمیتوانیم ببینیم که آنها شرایطی بهتر از ما را دارند. این احساس در کنار ضعف و خود کمبینی بروز میکند و فرد حسود پیشرفت و موفقیت اطرافیان را مورد حمله قرار میدهد و تمام توان خود را برای از بین بردن آن به کار میگیرد. حالا اگر این حس ضعیف باشد فقط خود شخص مبتلا را آزار میدهد و سلامت روان او را به هم میریزد ولی اگر قوی باشد، دیگران را هم تحت تاثیر قرار میدهد. بهتر است موضوع را با مثال توضیح دهیم. فرض کنید سالها با یکی از همکارانتان کار میکردید و بعد از مدتها بیخبری متوجه میشوید که او ازدواج کرده و در حال حاضر هم بسیار موفق است و شرایط مالی و اجتماعی ایدهآلی دارد. اگر فرد حسودی باشید مدام به خودتان میگویید که «چرا من نتونستم مثل اون بشم؟ مگه چه برتری نسبت به من داشت؟ چه جوری توانسته به چنین جایگاهی برسه؟ از اولش هم آب زیرکاه بود! و...» به این ترتیب حسادت شما تا جایی پیش میرود که فقط حسرت زندگی دیگران را میخورید؛ بدون اینکه انگیزهای برای بهتر کردن شرایط خودتان داشته باشید. حتی این موضوع را مدام به همسرتان گوشزد میکنید و به او سرکوفت میزنید که چرا مثلا وضع مالیمان مثل فلانی نیست. یادتان باشد همین جا شروع ماجراست چون جرقه بگومگوها و دعواها و جر و بحث های خانوادگی زده شده است.
حسادت از کجا میآید؟
حسادت وقتی به وجود میآید که شخص احساس کند آنچه دارد، کمتر از آن چیزی است که باید داشته باشد. همچنین وقتی ماحسودی میکنیم که آنچه دیگری دارد برایمان ارزشمند باشد. به این ترتیب آرزوی قرار گرفتن در شرایط او را خواهیم داشت در حالی که برای رسیدن به جایگاه مشابه هیچ کاری انجام نمیدهیم و فقط حسادت میکنیم و حرص میخوریم. فراموش نکنید حسادت یک ویژگی رفتاری و شخصیتی ارثی نیست و در نتیجه با مدیریت رفتاری و راهکارهای مناسب میتوان به آن غلبه کرد. البته در صورتی که حسادت ریشه در دوران کودکی داشته باشد باید مرحلهای درمان شود و نیازمند زمان بیشتری هم هست.
غبطه یاحسادت؛ رقابت یا حسادت؟!
غبطه معنای مثبت حسادت است. در واقع، حسادت و غبطه یک احساس هستند که فقط جهتشان با هم فرق میکند. مثلا ما وقتی به فردی موفق حسادت میکنیم، پیش خودمان میگوییم: «ای کاش همسر فلانی شغلش را از دست بدهد» اما وقتی غبطه میخوریم میگوییم: «ما هم باید تلاش کنیم تا به موفقیت آنها برسیم؛ حتی شاید لازم باشد از خودشان مشاوره بگیرم.» در عین حال، غبطه خوردن همه زندگی فرد را تحت تاثیر قرار نمیدهد و حتی میتواند انگیزهای برای تلاش بیشتر و رسیدن به آرزوها باشد، اما حسادت حاصل نداشتن اعتماد به نفس و عزت نفس است و نه تنها انگیزه و اراده را از بین میبرد، بلکه جلوی هرگونه پیشرفتی را هم میگیرد، چرا که فرد مدام خودش را با دیگری مقایسه میکند و همین احساس ضعف و بخلورزی باعث میشود تا نتواند کوچکترین قدمی در مسیر بهتر شدن بردارد. از طرفی غبطه خوردن معمولا حس رقابت ایجاد میکند و فرد بدون اینکه از دورن آسیب ببیند و فکر تخریب طرف مقابل باشد همه توانش را به کار میگیرد تا به جایگاه او برسد در حالی که حسادت هرگز باعث رقابت نمیشود و فقط و فقط زمینه استرس، خشم، ناامیدی، کاهش اعتماد به نفس و احساس خودکمبینی را تقویت میکند. با این حساب کسانی بیشتر حسادت میکنند که توانمندیهای خودشان را دستکم میگیرند و آنهایی رقابت میکنند که از اعتماد به نفس کامل برخوردارند و مطمئن هستند که آرزوهایشان با تلاش دستیافتنی است.
درمانی برای حسادت
برای از بین بردن حسادت باید نحوه تفکر و نگرش خود را تغییر دهیم. باید در خودمان انگیزه ایجاد کنیم، نقاط قوتمان را ببینیم و مدام به خودمان تلقین کنیم که حسادتی در کار نیست. اصلا از کجا معلوم فردی که به او حسودی میکنیم دوست نداشته باشد که در برخی موارد شرایطش شبیه ما باشد؟ به مرور زمان و با کار کردن روی خودمان میتوانیم حس حسادت را کمرنگتر کنیم. اگر فردی با تواناییهای متوسط نهایت تلاش خود را بکند میزان حسادتش به شدت کاهش خواهد یافت در حالی که حسادت در اشخاصی بروز میکند که بیشتر از اینکه تلاششان را معطوف به پرورش تواناییهای خود بکنند درگیر این موضوع هستند که ببینند زندگی دیگران چقدر ایدهآل است. پس به جای حسرت خوردن و منتظر شانس ماندن باید خودمان برای رسیدن به رویاهایمان قدم برداریم و باور کنیم فردی که به او حسادت میکنیم با اعتماد به نفس و تلاش به جایگاهی که آرزوی ماست رسیده است و چرا من نتوانم؟!