من دخترم نزدیک چهار سالشه هر روز که از مهد بر مى گرده تا موقعى که بخوابه باید باهاش بازى کنم دیگه خسته شدم تمام أعصابم بهم ریخته دیگه نمى کشم چى کار کنم شماها چند ساعت در روز با بچه هاتون بازى مى کنین از یه طرفم دلم براش مى سوزه ولى دیگه کم اوردم چند تا بازى مخصوص خودش داره که تا تموم نشه بى خیال نمى شه
براش کتاب داستان بخون شعر بخون براش
خوبه مهدم میره که
احتمالا خودتون بی حوصله هستید یا زود عصبی میشید
احتمالا خودتون بی حوصله هستید یا زود عصبی میشید
أینا برنامه موقع خوابشه مى خوام دست از سر من برداره
ماشا الله بچه ها خیلی انرزی دارن اصلا خسته نمیشن
الان یه سأله مهد مى ره چهار سأله یه کله دارم باهاش بازى مى کنم الان دیگه عصبى شدم
من حتى موقع غذا پختن هم باید باهاش در هال بازى باشم
مثل دختر من همش میگه بیا بازی
ترو خدا چى کار کنم دیگه بى خیال من شه
مامان درى خوب چند ساعت در روز باهاش بازى مى کنى
براش ی چادر بدوز سرش کن ی عروسک هم بده بهش خاله بازی کنه
نیلو جون سلام پسر من اسفند میشه 4 سالش اقتضای سنشه گیر دادانش من بعدازظهرا میبرمش خونه مادرشوهرم یهذره اون باهاش بازی کنه پسر منم به یه چیزاییی گیر میده مادرشوهرم هم کمکم میکنه خداییش مثلا گیر میده اسم استانا رو یاد بگیره تا همه رو همنگی ول نمیکنه که
بابا همه أین کارا رو باید با من إنجام بده من بشم مهمونش من بشم دوستش بچش 
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
