ما با خانواده همسرم تو یه ساختمونیم... همسرم شرکتش مربوط به امور کامپیوتر هست و حالا یه فرصتی پیش اومده یه پروژه شبکه گرفته که خودش شخصا انجام بده و مجبوره بیشتر از تایم همیشگی کار کنه...
حالا این شده خار تو چشم پدرشوهرم...نه حسودی کنه به درامد ما... فکر میکنه من مجبورش کردم یا مثلا توقعاتم زیاده مجبوره بیشتر کار کنه...
اولا که همسرم عاشق کارشه دوما خودش خواسته سوما به نفع زندگیمونه حالا چند ماه تو سختی باشه ولی عوضش یه پول حسابی گیرش میاد بعدشم به فرض که من گفتم زندگی خودمونه دیگه...
حالا ما هروقت بریم خونشون مخ مارو کار میگیره که چشم همچشمی پدرزندگی رو درمیاره.. هرچی خریدیم مثال میزنه مثلا برا پسرم کاپشن خریدم 300 تومن میگه مردم از رو چشم و هم چشمی میرن لباس میخرن 300 تومن برا یذره بچه! حالا این یه مثاله اصن کبریت بخریم تیکه شو میندازه!!!
چند وقت پیشم دعوام شد با همسری اینا فهمیدن دیگه وااااااای یعنی رسما از وقتی برم بگم سلام تیکه و نصیحت تا موقع خداحافظی واقعا شامم امشب کوفتم شد
هرچی هم اهمیت نمیدم و خودمو سرگرم تی وی و بچه میکنم ادامه میده ماشالا هههه
واقعا آدم تا یه حد کشش داره...
همسرمم شاکیه ولی هرچی میگه فایده نداره ... قبلا اینجوری نبود ...