من مشکلم دخترمه با اینکه میدونه همسرمو دوس ندارم و اصلن تفاهم نداریم وقتی حرف رفتن میزنم میگه نمیشه بابا رو هم ببریم.
از طرفی همسرم میگه برو ولی جهازتو نبر بذار من بسته بندی میکنم میفرستم میگه خودت ببری دق میکنم.منم راستش نمیتونم اطمینان کنم همه چی رو میفرسته.شهرامونم از هم دوره.چیزیم نداره که شکایت کنم بخاطرش.
فک میکنه با اینکارم منصرف میشم همش بهش میگم ازت متنفرم ازت چندشم میشه ولی باور نمیکنه هنوز امیدوار ولی من تصمیم گرفتم جداشم.هر روزم بیشتر ازش دور میشم
دوماه پیش بینیمو عمل کردم جای ملاحظه و مراقبت از عمد اعصابمو خرد میکرد همش تو خونه دعوا راه مینداخت و گریمو درمیاورد.تعادل روانی نداره.احساس میکنم دو قطبیه.ناراحت بود که با پول خودم بینیمو عمل کردم انتظار داشت پول بدم به اون.
شماهم یه کار پیدا کن سربار نشی و کمک خرجشون باشی.اینجوری زیاد بهت فشار نمیارن.
بگو برم چند سال دیگه با یه بچه برگردم که سرنوشتش نامعلومه؟کسی که از الان کار درست و حسابی نداره در آینده هم چیزی نمیشه.
من چنبار رفتم مشاور همشون گفتن جدا شو اشتباه کردم موندم.خانوادم قبلا میگفتن زندگیتو بکن ولی الان تصمیم گذاشتن بعهده خودم چون ذات واقعی شونو دیدن.
برام دعا کن