سلام. قضیه طولانیه سعی میکنم خلاصه بگم..قدیما دوتا برادرشوهرم و پدرشوهرم توی یک محله خیلی پایین شهر خونه داشتن..خلاصه همسایه های شراب خوار و اینها....شوهر منم با برادرشوهرم توش زندگی میکردن...به خاطر محیط بد میفروشن و میشه یک و 800...شوهرم هم پانصد میزاره از پول خودش حدود دومیلیون و خوردی یک خونه بالاشهر رهن میکنن...( قضیه مربوط به چند سال پیش هست) شوهرم استخدام میشه و دومیلون و نیم جمع میکنه و دومیلیون و نیم هم وام میگیره...بعد به برادرشوهرم میگه بجای اینکه جای دیگه رهن کنی بیا پول رو بده من خونه بخرم تو خونه من بشین...خلاصه نه یکسال که 10 سال تو خونه شوهرم زندگی میکردن و شوهرم هم پول براردشوهرم رو میده و باز هم زندگی میکنن توی خونه شوهرم...حالا بعد از چندین سال...برادرشوهرم و جاریم هی میگن ما خونه داشتیم...فروختن و پولش شد خونه شما
ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.
چندین بار گفتن...قبل از عروسیمون شوهرم یک پراید ثبت نام کرد و خرید 7 میلیون...سال 87...پسر همون برادرشوهرم ماشین شوهرم رو سوار میشه و تو جاده میکنه تو تریلی( ماشین که یک ماه از کارخونه دراومده بود)...برد نمایندگی گفت ازت یک میلیون میخریمش...وام ازدواجمون که اون موقع یک میلیون بود..یک میلیون هم گذاشت روش ماشین رو درست کرد..یعنی به انازه دو تا سرویس طلا خرج گذاشت رو دستمون بغیر از افت قیمت ماشین( یک همچین ضربه ای به ما زد پسرش) ولی خدا شاهده نه شوهرم پول ازشون گرفت و نه حتی بهشون کوچکترین اخمی کرد...گفت خدا رو شکر که خودت سالمی
منم یه جاری عفریته ویک برادر شوهر زن ذلیل که شوهر همین عفریته س که هر چی زنش میگه اجرا میکنه دارم که اصلا نمی خوام تا آخر عمرم چشمم به این موجودات بی خود بیفته
بگین اون ۱۰سالی که همسرم خرج شوهرتو کشید بدهیامون تسویه شد
سه تا برادرن...اون یکی که میگه باهاشون نبود...ولی پسرش حدود 4 سال با شوهرم زندگی میکرد صبحانه ناهار شام با شوهرم بود و اصلا ریالی خرج نمیکرد.........یعنی این همه شوهرم بهشون محبت کرده
چندین بار گفتن...قبل از عروسیمون شوهرم یک پراید ثبت نام کرد و خرید 7 میلیون...سال 87...پسر همون براد ...
بابا به این افراد هر چی خوبی کنی فک میکنن وظیفته ما هم یه وام می خواستیم بگیریم ولی شوهرم گف ما که الان نیاز نداریم امتیازمو بدم به داداشم ماشین بخره گناه داره ۴تا بچه داره بدون ماشینه از آخر اولین ضربه رو همین داداشش به مازد😐
دو سال پیش همون پسر برادرشوهرم میخواست خونه بخره...13 میلیون کم داشت...زنگ زد به شوهرم شوهرم بهش گفت بیا بگیر ولی تا آخر ماه میخوامش...قسط ماشین دارم....آخر ماه شد و دو هفته گذشت خبری نشد..بهش پیام اد که لازم ارم ..خلاصه بع از یک ماه جور کرد و داد ( اسفند بود) عید رفتیم خونه مادرشوهرم...برادرشوهرم همسایشون هستن...شوهرم رفت خونه برادرش وقتی برگشت دیدم به هم ریخته هست...گفت اصلا محلم نذاشت و نه جلوم بلن شد و ...زنش هم هی گفته فلانی به پسرم پول داده گفته هر وقت داشتی بده و کلی تیکه بار این بنده خدا کرده بودن
شوهرم اس ام اس به پسرش اد و گلگی کرد...اونم زنگ به باباش زد و خلاصه زنش اومد و باز گفت پول ما شد خونه شما...و شوهرم گفت اومدم انور برادرم عین گاو..اصلا محل نمیزاره و .... یک دفعه برادره که پشت در بود اومد اخل و صد تا حرف بار شوهرم کرد که به من گفتی گاو...شوهرم گفت رفتارت مثل گاو بود....خلاصه الن دو ساله شوهرم نمیره و قهرن با برادرش...حالا همون پسره که کلی ضربه زده به شوهرم هم شوهرم رو میبینه سلام هم به شوهرم نمیکنه...خیلی دلم به حال دل مهربونش سوخته
شوهرم دوستشون داره و بی محلی برادرزاه هاش اذیتش میکنه...البته من که بدم نمیاد...خیلی هم نیان و برن راحتم..واینکه خومم نرم( جاریم نه عروسی من اومد..نه کادو دا و نه پاگشا کرد منو)