سلام..تو تایپیک قبلیم گفتم که رفتار شوهرم تغییر کرده و مدتیه نماز نمی خونه و ازم سرد شده ..حالا دوماهه عضو گروه کوهنوردی شده و هر دوهفته یه بار به مدت دوشب آخر هفته ها میره کوهنوردی ...دیشب از کوهنوردی اومد و داشت عکسارو نشونم میداد که یهو عکس یه دختر که تکی ازش عکس انداخته بود به چشمم خورد و ازش پرسیدم این کیه و چرا تو ازش عکس انداختی که یهو عصبانی شد و فحشهای بد بهم داد وحتی برای اولین بار منو زد ...انقدر دادو بیداد کرد که یکی از بچه هام که تازه دوماهشه بیدار شد و ترسید..اینم بگم من دوماهه زایملن کردم و بچه دومم دنیا امده😢
به من میگه تو بهم اعتماد نداری ...کاشکی بمیری راحت بشم از دستت ...هیچوقت اینطوری با من رفتار نکرده بود
عجب بیشعوری
ینی فقط واسه به سوال اینطوری کرد
بهش بگو اگر ک و ن ت گوهی نبود داد و بیداد راه نمینداختی
خیلی ملایم جوابمو میدادی
بهش بگو عزیزم این هفته نگهداری از بچه ها با خودت میخوام با یه گروه مختلط برم کوهنوردی .حرف هم زد بزن تو دهنش والا
یه حرفی که خیلی منو آتیش زد این بود که گفت من در انتخاب تو اشتباه کردم و یکی از اشتباهات زندگیم ازدواج با تو بود...من احمق هم رفتم ازش عذرخواهی کردم که پس زد منو ...خاک برسرمن
راستی مادرشوهرم طبقه پایین ما میشینه وخیلی پسرشو باشعور میدونه ...به نظرتون بهش بگم
تورو خدا بگید چیکارکنم کلا هنگ کردم
خب بهش بگو من فقط خاستم بینم دختره کیه
وگرنه چ ربطی به اعتماد داره
من بهت اعتماد دارم....طوری رفتار کن که انگار اعتماد داشتن و دیدن عکس دختر، سوای از همن
ولی بخاطر نماز و.... حتماااااااا با پدر مادرش درمیون بذار، یه اشاره ای ب این کوهنوردی شبانه هم کن...
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
