2737
2734
عنوان

خودکشی

329 بازدید | 21 پست

سلام دوستان.میدونید من خانه پدریم بسیار زجر کشیدم.پدرم با اینکه شغل خوبی داشت و در امدش خوب بودهمش پول پس انداز میکرد و من طی 27سالی که خونه پدری بودم بسیار در تنگنا بودم.نه تنها مارو هیچ تفریحی نمیبرد من باید همیشه لباس کهنه خواهر بزرگمو میپوشیدم.بعد انقد خرجی به مادرم کم میداد که نه مادر میتونست صبحانه خوبی برای ما تدارک ببینه نه شام داشتیم اکثر اوقات.میوه هم در حد روزی یک دونه میافتاد به هر کداممان.و یخچالمان همیشه خالی بود.وبیشتر اوقات همیشه گشنه بودیم و تنها چیزی که تو خونمون پیدا میشد چایی بود که انقد چایی با قند خوردم از 14سالگی دیگه همه دندانام پوسیده بود.ضمنا مغزم هم دیگه برا درس خوندن زیاد کار نمیکرد.حتی به خونه هم نمیرسید یعنی خونمون انقد داغون بود که روی خودش هم نمیشد یه مهمون بیاد خونمون.ولی مشکل بابام فقط خسیسیش نبود انگار باهمه ما چپ بود مثلا خواستگار که میامد برا خواهر بزرگم هی بهانه میاورد و نمیذاست بیان .یبار میگفت خونمون داغونه بیان کجا؟یبار میگفت ما که اینا نمیشناسیم یبار میگفت تینا از ما بالاترن چجور بدم هر وقت بیان باید کلی براشان خرج کنم و دست بزارم سینه.بعد همه فک و فامیل باهاش حرف میزدن ک دختراتو بده شوهر زیر بار نمیرفت که نمیرفت.از طرفی نذاشت خواهر بزرگم به دانشگا بره میگفت پول ندارم حالا خواهرم خودشم زیاد درس خان نبود ولی احتیاج داشت کسی تشویقش کنه ولی من و خواهر کوچکم دیگه تجربه کسب کردیم و پافشاری کردیم دانشگا رفتیم ولی بازم راضی نبود.بعد هم ازش خاستم پارتی بازی کنه برام تو اداراشان کاری برام جور کنه چون اون و عمو جز کارمندای عالی رتبه اداره بودن خودش ک نکرد عمو هم مثل سگ خودشو برام گرفت و کاری برام نکرد در صورتی که برا دوتا از فامیلای دور که مرد بودناینکار کرد و اونااستخدام شدن و به نوایی رسیدن.من هم یک سال افسردگی شدید داشتم به علت اینکه دندانام همه خراب بودن چشمم روزبروز ضعیف میشد و درس تو مخم نمیرفت و بابامم برام پارتی بازی نکرد تازه خاستگارم ب خانه راه نمیداد.تازه اگه میامد ابرومان میرفت با اون وضع خونه.داداشمونم ک خیلی بد اخلاق و بد دهن بود و ما سه تا خواهر اذیت میکرد و زن که گرفت با زنش با ما زندگی میکردن و اونام شدید ما اذیت میکردن و بابام شدید هوای عروسش داشت هر چیری ک برای ما نمیداد برا اون مهیا میکرد و خیلی باهاش خوب بود خلاصه من ب سختی جای بدی کاار پیدا کردم و با اون حقوق ناچیز ک میگرفتم سه سال خرج خودم در اوردم اما انقد کار ازم کسیدن و توهین و تحقیر شدم از خدا خاستم شوهری برام پیدا شه و راحت شم دیگه معجزه ازدواج کردم ولی اونام انقد پررو بودن چشم طمع ب مال پدرم داشتن نمیدانستن خبری نیس و هر چی داره برا پسرشه.بعد هم مادرم از خسیسی پدر و اذیتای برادر و زنش خودشو کشت.خواهر بزرگمم بخاطر وحشی بودن برادرم ی شوهر بدرد نخور کرد.حالا من زندگیم با ی حقوق کارمندی سادس و هزار جور قسط خونه.27سال خانهپدر زجر کشیدم.الان هم اینجا هی باید قناعت کنم.ولی زن داداش راه براه طلا لباس دانشگاه مسافرت میوه غذای حاظری بیرون خانه ویلایی بالا شهر.و من از ته دل اه میکشم.پدرم ب مادر پول دکترشم نمیداد چند روز پیش که خانشان بودم زنداداش مخاست بره دکتر بهش گفت پول دکتر مخای بدم بهت؟بعد گفت پول شادینو بچتو مخای بدم بهت؟و من دیگه هیچ نگفتم و خیلی از ته دل غمگینم هیچکی منودرک نمیکنه همه میگن قدر الانتو بدون.ولی من نمیتونم گذشته و الان خانوادم فراموش کنم.چون اونا حق ما سه تا خاهر و مادرمان بود.اینزندگی هیچ معنی برام نداره و هر روز ب خودکشی فک میکنم چون ادم وقتی خانوادش براش خوب نباشن دیگه هیچ پشت و پناهی نداره و شدیدن افسردم..نظرتون چیه

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



نکنی اینکارو سخت پدر آدم اینجوری باشه ولی یه روز تقاص این کارشو نبینه و اون موقع ست که کسی جز شما دختراش نداره عزیزم آدما تو همین دنیا تقاص پس میدن و تو همه چیزو بسپر به خدا 

مدیونی اگه تاپیکی بود که اسی عکسشو گذاشت منو تگ نکنی جیگر😂
2742

درکت میکنم سخته زیاد بهشون فکر نکن زندگی تو بساز نزار چیزایی ک خودت دیدی رنج هایی ک کشیدی بچهات تجربه کنن با فکر کردن بهشون ایندتم خراب میکنی مگه ما چقدر عمر میکنیم ک همش با بدبختی بگذره ب فکر امروزت باش خدا بقیشو درست میکنه

چهره واقعی آدما وقتی مشخص میشه که دیگه منفعتی براشون نداری::❤❤
2740

چی شد الان مادرت خودشو کشت پدرت پشیمون شد؟

منم وعضم زیاد خوب نیست هزار بار به خودکشی فکر کردم هزار بار تا پاشم رفتم اما برگشتم فقط برای اینکه انتقام این روز ها رو از باعث بانیش بگیرم 😢😢😢😢😢 

زندگی⬅️     :):
عزیزم خدا کمکت کنه خیلی سختی کشیدی ..میتونمدبپرسم مادرتون چطوری خودکشی کردن ؟خودت اینکارونکنی عزیزم

مادرم خودشو حلق اویز کرد ولی من جرات اونو ندارم دوس دارم از پشت بوم خودمو پرت کنم یا رگمو بزنم

عزیزم من هم مجرد بودم هم متاهل. به تجربه ای که من کردم بهترین نوع زندگی اینه که ادم واسه خودش مجردی ...

اخه کارها انقد سختن که پوست ادمو میکنن کارهای خصوصی تجربشو داشتم.هم میگرنی شدم از کار زیاد و استرسش هم چشمم ضعیف شد بس ک با کامپیوتر کار کردم

چی شد الان مادرت خودشو کشت پدرت پشیمون شد؟ منم وعضم زیاد خوب نیست هزار بار به خودکشی فکر کردم هزار ...

اخه من میل به زندگی از سرم رفته.چون هر کیو میلینم همه چیو برا خانوادش مخاد .هیچکی مثل پدر من و بذادرم نبود.الان خانواده شوهرم یک هزاری هم براش خرج نمیکنن گاهی تیغهایی هم میزنن

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687