پیرمرد همسایه آلزایمر دارد ... دیروز زیادی شلوغش کرده بودند او فقط فراموش کرده بود از خواب بیدار شود ...!
زنده یاد حسین پناهی
دلتنگم، مثل مادر بی سوادی که دلش هوای بچه اش را کرده ولی بلد نیست شماره اش را بگیره
گنجشک می خندید به اینکه چرا هر روز بی هیچ پولی برایش دانه می پاشم... من می گریستم به اینکه حتی او هم محبت مرا از سادگی ام می پندارد
دست های کوچکش به زور به شیشه های ماشین شاسی بلند حاجی می رسد التماس می کند : آقا... آقا " دعا " می خری؟ و حاجی بی اعتنا تسبیح دانه درشتش را می گرداند و برای فرج آقا " دعا " می کند
:انسانهای بزرگ دو دل دارند دلی که درد می کشد و پنهان است و دلی که می خندد و آشکار است ... < پروفسور محمود حسابی >
قند خون مادر بالاست دلش اما همیشه شور می زند برای ما
اشکهای مادر , ...مروارید شده است در صدف چشمانش دکترها اسمش را گذاشتهاند آب مروارید! حرفها دارد چشمان مادر ؛ گویی زیرنویس فارسی دارد دستانش را نوازش می کنم داستانی دارد دستانش
ر گرسنه اش می شود ، شتابان به طرف یخچال می رود در یخچال را باز می کند
عرق شرم ...بر پیشانی پدر می نشیند پسرک این را می داند دست می برد بطری آب را بر می دارد ... کمی آب در لیوان می ریزد
صدایش را بلند می کند ، " چقدر تشنه بودم "
پدر این را می داند پسر کوچولو اش چقدر بزرگ شده است ...
ملتی که کتاب نمی خواند بایــــــــــــــــد تمام تاریخ را تجربه کند.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
گنجشک می خندید به اینکه چرا هر روز بی هیچ پولی برایش دانه می پاشم... من می گریستم به اینکه حتی او هم محبت مرا از سادگی ام می پندارد ممنون خیلی زیبا بود
دلتنگم، مثل مادر بی سوادی که دلش هوای بچه اش را کرده ولی بلد نیست شماره اش را بگی
خیلی عالی بود ممنون
خودمان را با جمله قسمت چه باشد گول میزنیم ... قسمت اراده من و توست ! ( خدا جون اراده کردم خوب باشم و به آرزوهام برسم پس به من لطف کن تا روزهای قشنگ رو ببینم ) سیمین