2733
2739
به نزدیکام از اولش عزیبه ها پابان 3ماه
مرد که تـــــــــــو باشی زن بـودن خـوب است .. از مـیان تمام مذکرهای دنیـا ... فقط کـافیـست پــای تــــــــــو در میان باشـد .. نمیدانی برای تـــــــــــــــو خانوم بودن چه کیــــفی دارد ..
من بارداری اول همون بعد از آزمایش گفتیم ولی الان بارداری دومم ماه اولم تموم شده هنوز به هیچکس نگفتم از خانواده ها حتی مامان و خواهر خودم توی محل کارمم بعضی همکارام گفتم که خیلی صمیمی هستم باهاشون به خانواده ها نمیگم تا خودشون بدونن
طبیب سن المه بنیم یارامی*** بنی بو دردلره سالانی گتیر
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



2742
2740
من فکر کنم نینی دار بشم همون اول بههمه بگم
زندگیم الان بین دو بیت گیر کرده ، نمی دونم چکار کنم! یکی میگه : برخیز و مخور غم جهان گذران ...تا پا میشم میگه : بنشین و دمی به شادمانی گذران .... فعلا نیم خیز موندم تا تکلیفم تو بیت بعدی مشخص بشه
من از بس بد ویار بودم همه زود فهمیدند حتی فامیل های دور . فکر می کردم همه جا بو میده و واکنش نشان میدادم
خیــــــــر و نیـــــــکی هم اکــــنون از طریــق راه هـــای منتــــظره و غیـــــــر منتــظره در زندگـــی ام جریـــــان می یابــــد
آره ساحل جون برای بچه اولم دقیقا وقتی جواب آزمایشو گرفتیم رفتیم خونه مادرشوهرم خواهر شوهرم ازه زایمان کرده بود ما توی یکسال عروسی کردیم شوهرم که گفت نی نی داره میاد مادرشوهر احمقم نه مبارک باشه نه چیزی گفت من به شما گفته بودم که زوده چیکار دارید آخه میخوایین چیکار منم با یه حالتی به شوهرم نگاه کردم که مادرشوهرمم فهمید باید خفه بشه در ضمن تا من ویار داشتم اصلا مراعات منو نکردن و هی تو هفته مهمون میومدن خونه ما برام اصلا هم غذا درست نکرد بیشتر دوست داشت عذابم بده من ویارم بد بود یه شب شام خونه ما بودن خواهر شوهرمم بعد غذا بلند شد بهم کمک کنه سفره جمع کنیم مادرشوهرم گفت دخترم تو بشین تو تازه زایمان کردی بازر خودش برداره که شوهرم شنید و دیگه کلا مهمونی و شام رو کات کرد و به مادرشم گفت که دلت واسه دختر خودت میسوزه همسر من با اون ویار مجبوره هی غذا درست کنه و حالشو گرفت برای اسم پسرمم یه بلای سرم اورد همش بخاطر اینکه زود گفته بودم عذاب کشیدم ببخشید طولانی شد
طبیب سن المه بنیم یارامی*** بنی بو دردلره سالانی گتیر
:))
زندگیم الان بین دو بیت گیر کرده ، نمی دونم چکار کنم! یکی میگه : برخیز و مخور غم جهان گذران ...تا پا میشم میگه : بنشین و دمی به شادمانی گذران .... فعلا نیم خیز موندم تا تکلیفم تو بیت بعدی مشخص بشه
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687