دخترم براثرتب شدید تشنج کرد
شش ماه پیش
ودیگه خداروشکرتکرارنشذ
اما برای من خیلی گرون تمام شد
تمام دلخوشیم رفت وخودمومقصرمیدونم جوری که تومطب دکتر بیهوش شدم
شبها تا ساعت ۳ بیدارم نکنه اتفاقی بیفته
مردمو زنده شدم گوسفند دوتا قربانی کردم
النگونذرامام رضا کردم
اما استرس نمیذاره زندگی کنم که نکنه تکراربشه
حتی دکترگفت
چیزخاصی نبوده
اما دلم آروم نمیگیره