اینو راست گفتی به خدا
اوایل شوهرم بهم نمیگفت میگفت ندونی ذهنت راحتتره
من اصرار که باید بدونم چون خونه بابام هم حساب کتاب دست من بود
الان که میدونم گاهی شبا خواب ندارم
آیا این بدهی صاف نیشه، این قسط میرسه
چه کم موند ، پس اینو نخرم
اون موقع اصلا از این دغدغه ها نداشتم
چیزی میخواستم میخریدم نهایتش نداشت میگفت الان شرایطش رو ندارم بعداً برات میگیرم
ولی الان اصلا دلم نمیاد هیچی برای خودم بخرم ، سخت خرج میکنم با اینکه طفلکی اینو نمیگه من چون آمار بدهی ها رو دارم غصه میخورم