سلام.
من 19سالمه و الان یه سالیه نامزدم یه داداش 20ساله دارم و یه مامان 50ساله بابام 7ماهیه فوت شده
من از وقتی نامزد شدم مامانمم با ما هرجا رفتیم اومد هر جا نشستیم
ما دوجا خونه داریم یکی تبریز یکی تهران
نامزدم تبریزه من واسه سال اول نامزدم ک واسه عروس شب چله و اینا بود لباس میارن نداشتن بیایم همش جم شد واسه عید
الان ما 4رپزه اومدیم تبریز واسه به عروسیه دیروز عروسی تموم شد امروز مامانم بند کرده ک پاشو بریم تهران نامزدت نیاد داداشت خوشش نمیاد گفته اونو نیارین بهم بر خورد
با خانواده نامزدم خیلی بهم خوب میگذره عین دخترشونم
مامانم داداشمو از من بیشتر دوست داره
الآنم هی میگه هرچی پسرم بگه (از اول اینجوری بودا)
۱۹ اردیبهشت هم جشن دارن منم دعوتم مامانم و داداش میگن نهههه بیای ۳ماه نمیزارم برگردی
کلافم کردن ۱روز تنها با نامزدم نرفتم بیرون ببینم چطوریه
میگه اگرم بمونی حق نداری بیای تهران بگی سهم پدری میخام :)
من از داداشم متنفرم تو بچگی همش بهم چشم داشت
هرچیم ب هرکس میگفتم باور نمیکرد
خیلی ناراحتم نمیدونم چیکار کنم بنظرتون بمونم یا به حرفاش گوش بدم برم تهران