2733
2734

دختر من و دختر خواهر شوهرم ۴ ماه اختلاف سنی دارن۲۲ ماه و۱۸ ماه؛شوهرم خیلی دخترمونو دوس داره و کاملا میفهمه که مادرش بچه خواهرشو بیشتر دوس داره اما به زبون نمیاره؛هر موقع میریم اونجا اصلا نگاه تو صورت خواهرزادش نمیکنه گاهی میگم نکنه اونا فکر کنن من یادش دادم اینجوری بکنه  تو خونه بش میگم رفتی اونجا بچه رو بغل کن ببوسش ناسلامتی دایی هستی میگه ولش کن دخترم حسودی میکنه اونو بغل کنم اما الکی میگه وقتی دخترم خواب هم باشه و یا اون بچه بیاد جلو همسرم و خودشو لوس کنه باز شوهرم توجهی بش نمیکنه من شرمنده میشم جای شوهرم بچه اونا رو محبت میکنم کاد‌و میخرم ولی مادرش رو بچه دخترش خیلی حساسه میدونم از رفتار شوهرم ناراحت میشه


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من حقیقت رو میگم بچه اون خوشگلتر از دختر منه و وضع مالی بهتری هم دارن اما همسرم حسود نیست باز نمیدونم چرا اینجوری میکنه در حالیکه بچه برادرش رو که پسر هست و همسن دختر من هست رو همش بغل میکنه و بوسش میکنه  

2728

یعنی مادرشوهرت نوه دختریشو دوس داره؟ 

یک عددenfpهستم ❤ از سال 97 عضوم تروخدا این یکی کاربری رو نترکونید💚خدایا بابت همه چی ازت ممنونم به دل هممون آرامش و صمیمیت و محبت بده که این روزا همه از سنگن... 💛

تقصیر مادرشوهرته

چرا خب فرق میزاره

احتمالا تو بچگیشونم به دخترش بیشتر محل میداده

یک عددenfpهستم ❤ از سال 97 عضوم تروخدا این یکی کاربری رو نترکونید💚خدایا بابت همه چی ازت ممنونم به دل هممون آرامش و صمیمیت و محبت بده که این روزا همه از سنگن... 💛
2740
بله خیلی بیشتر از دختر من و پسرهای جاریم

حق داره ناراحت شه 

دختر دوسته مادرشوهرت

یک عددenfpهستم ❤ از سال 97 عضوم تروخدا این یکی کاربری رو نترکونید💚خدایا بابت همه چی ازت ممنونم به دل هممون آرامش و صمیمیت و محبت بده که این روزا همه از سنگن... 💛

بیچاره اون بچه طفل معصوم چه گناهی کرده که به خاطر رفتار مادربزرگش شوهرت باهاش اینکارو میکنه! 

این تبعیضی که بین خواهرزاده و برادرزادش میزاره تو روح و روان اون بچه تاثیر میزاره 

"انزوا را به وابستگی ترجیح میدهم. وقتی وابستگی از بین رود، انسان وارسته می شود" "ملتی هستیم که هنوز خشنونت رو مردونگی، حماقت رو نجابت، شادی رو هرزگی، دزدی رو زندگی میدونیم؛ راه درازتری تا انسانیت داریم. و راه دراز تری تا آرامش و عشق..." "مدرسه که میرفتیم، هربار که دفتر مشقمون رو جا می ذاشتیم معلممون میگفت: مواظب باش خودتو جا نذاری! ما می خندیدیم و فکر می کردیم نمیتونیم خودمونو جا بذاریم! بزرگ که شدیم بارها و بارها خودمو جا گذاشتیم؛ توی یه کافه، توی یه خیابون، توی یه شعر..."  
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687