الان دوسالشه یه هفته ست بیمارستانم که شبا پیشش نیستم.عین خیالشم نیست.میگم بیارین بیمارستان ببینمش میاد بزور میاد بغلم و حواسش به باباشه که باهاش بره دردر.خیلی بهش محبت کردم و همه چیز براش میخرم .بیشتر کلمات رو میگه.مثل بابا.عمه،آجی و...ولی مامان نمیگه.همین رفتاراش باعث میشه بهش سرد بشمو دلم میشکنه.میدونم بچست ولی ...
ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.
عزیزم بچه س میدونم سخته سعی کن بیشتر باهاش وقت بگذرونیم درست میشه
وقتی خونه ام باهاش بازی میکنم .مادر مهربون و حساسیم. میخام ببینم بخاطر سنشه؟از سرکار میومدم پیش پرستارش بود.درو میبست با اشاره میگفت نیا .نمیخام بیام خونه