روله ی کوردم.🕊🌞 ما دخترهای غمگینی بودیم که ارزوی یک روز بدون حجاب بیرون رفتن را داشتیم،. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی خودمان را گول میزدیم .و خاطرات دزدکی مدرسه٫سختگیری های پی در پی مدیر بخاطر برداستن ابرو .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه سرمان نباشد. ابروی پدر را که دستش خونی است ببریم یا چشم سفید باشیم. ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل عروسک خیمه شب بازی. بازی کنیم و دیگر چیزی را حس نکنیم. و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
تو که مادر نداری این کارا برات بکنه وظیفه اون بوده حالا که مرده خودت بکن کسی هم نداری بفکر خودت باش تا سنگ لحد بزارن روم یادم نمیره بیشعوری بعضی آدم ها اونم توی اون شرایط وموقعیت که بودم
عشق ممنوعه❤️وزن شروع۸۸.۲۵۰😭 ۱۸ فروردین ۱۴۰۳🥲هدف اول۸۵🔒هدف دوم ۸۰🔒هدف سوم ۷۵🔒هدف چهارم ۷۰🔒هدف پنجم ۶۵🔒هدف آخر ۶۰🔒این آخرین تلاشم برای تغییر هست.آخرین بار اگه تونستی کمکم کنی ممنونت میشم
بابام شب عروسیم ک اومدم خونه خودم موقع خدافظی بهم گف ببخش بابا اگ ناراحتت کردم گاهی با اینکه نکرده بود و گفت کاری نداری بابا ،و ماچم کرد و گریه کرد و رف پدرشوهرم بغلش کرد ارومش کرد منم گریه🥲