2733
2734
عنوان

مامانم شکنجم می‌کنه

151 بازدید | 11 پست

بعد میگه همه ویز تقصیر منه چون من توی گو شیمم...

اگر فکر کردین ی دختر ۱۶/۱۷ ساله ام که کنکوریه و مامانش نگرانشه باید بگم در اشتباهید

من یه زن تقریبا ۳۰ سالم با شوهر و بچه

که مامانم نمیخواد بفهمه باید سرش رو از توی کارام بکشه بیرون. بچه هام رو نمیگیره من ی حمام برم، بعد اگ بیاد بگیره هزار تا حرف بارم میکنه طوری که پشیمون میشم ازش کمک خواستم. مادرم سمی تشریف داره هعی... همینا


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

واقعا موندم اون دنیا برا‌ما چطوری حساب میشه مادرامون بهمون بهترین جهیزیه وفلان دادن ولی‌روح روانمون ...

مامانم ب من جهیزیه درست حسابی نداد، همونم ک داد خورد خورد پس گرفت. برا آبجیم سنگ تموم گذاشت. رفتاریم باهاشون خوبه، ملایم صحبت میکنه ب من میرسه خشن میشه.

2731
مامانم ب من جهیزیه درست حسابی نداد، همونم ک داد خورد خورد پس گرفت. برا آبجیم سنگ تموم گذاشت. رفتاریم ...

مادربزرگ پدری منم همینه هیچی به بابام نداد حتی محبتیم نکرد بعد همه جا میشینه میگه همه مالم رو دادم فلانی کارشم دعا‌گرفتن براماست موندم بچه ای که خودت زاییدی تا اون یکی چه فرقی داره

خیلی ناراحتم از همین چیزا، دوست دارم ناپدید بشم.

فدا سرت با شوهر وه هات کیف‌کن هرچی تو پیشرفت کنی بیشتر دلشون میسوزه که چه بچه خوبی داشتیم وقدر ندونستیم نمیگم خدایی نکرده عاقشون کنی ولی کم محلشون کن ما دوماهی یبار میریم بایام انقدر اعصابش راحت شده که نگو

فدا سرت با شوهر وه هات کیف‌کن هرچی تو پیشرفت کنی بیشتر دلشون میسوزه که چه بچه خوبی داشتیم وقدر ندونس ...

نمیتونم ازش فرار کنم میاد دنبالم آزارم میدت دیگ عادت کردم، هر دفعه داستان جدید داره برام

2738

مامان من خوبه ولی مریضه نمیتونه هیچ کاری برام انجام بده منم همه کارهامو خودم انجام میدم توام اینجوری فکر کن مریضه منت کسی نکش

انجا یک قهوه خانه بود ٫اما ننشستم به نوشیدن دوتا استکان چای  چرا ؟ دنیا خراب می شد اگر دقایقی آنجا می نشستیم و نفری یک استکان چای میخوردیم ؟  عجله٫٫همیشه عجله !!!!کدام گوری میخواستم بروم؟من به بهانه رسیدن به زندگی ٫همیشه زندگی را کشته ام
مامان من خوبه ولی مریضه نمیتونه هیچ کاری برام انجام بده منم همه کارهامو خودم انجام میدم توام اینجوری ...

دارم تموم میشم، دیگه. از بچگی نذاشته کار یاد بگیرم همش ایراد میگرفته ازم.

دارم تموم میشم، دیگه. از بچگی نذاشته کار یاد بگیرم همش ایراد میگرفته ازم.

خب الان برنامت چیه ؟میخوای ی گوشه بشینی هیچکاری نکنی بگی مقصر تمام اتفاقات مادرمه و کارهامم انجام نمیده یا اینکه دست بذاری رو‌ زانوت بلند شی بدون منت کشی به زندگیت برسی   و گذشته رو‌فراموش کنی

انجا یک قهوه خانه بود ٫اما ننشستم به نوشیدن دوتا استکان چای  چرا ؟ دنیا خراب می شد اگر دقایقی آنجا می نشستیم و نفری یک استکان چای میخوردیم ؟  عجله٫٫همیشه عجله !!!!کدام گوری میخواستم بروم؟من به بهانه رسیدن به زندگی ٫همیشه زندگی را کشته ام
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز