2737
2734
عنوان

فردا کنکور دارم🥲

146 بازدید | 9 پست

فردا کنکور دارم تقریبا خوندم و خب امسال 50 درصدم نهاییه راحت تره چون نهاییو میتونم خوب بدم

امروز استرس عجیبی گرفتم و از صبح دارم دعا میخونم ک چیزایی که خوندمو یادم نره🥲

امسال تنها فرصتیه که دارم لطفا برام دعا کنین چیزی که میخوامو بیارم🙂

و اینکه غیر ایت الکرسی چی بخونم که اروم بشم

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

نه تجربی ها فردا کنکور دارن:) 

دعای مشلوا بخون معجزه میکنه

یه دختری ک الان دیگ خودشو بعد پنج سال شمالی حساب میکنه بزرگ شده ی کرج😍❤عاشق مطالعه اگ کتابی ک تاثیر زیادی تو زندگیت داشت رو معرفی کنی ک خیلی خوشحال میشم رفیق✨🎀
2728

هدفت چیه؟ منم فردا کنکور دارم

 ×•در صف نان، انتظار نوبتمان را میکشیم. زنی که پوشیده تر از مادرم است نوبتش شده نانش را میگیرد و با نگاهی پر از خشم به مادرم با چشمان نیمه بازش با دندان‌های فشرده زیر لب استغفار می‌کند، موقع رفتن دوباره به مادرم و مردی که در صف آقایان منتظر نوبتش است و در عین حال به مادرم زل زده است، نگاهی می‌اندازد اما عصبانی و خشمگین البته بیشتر نسبت به مادرم! دور میشود و من درک نمیکنم که چرا آن زن خود را خدا، مادرم را شیطان و مرد را آدم میدید؟ آیا او از اینکه مرد با نگاه به مادرم خودش را آلوده به گناه میکرد، ناراحت بود یا از اینکه این توجه فقط به سمت مادرم بود و خودش دیده نمیشد یا شاید فکر میکرد ظرفیت جهنم پر شده و مجبور است این دو انسان گناهکار را در خانه خود نگه دارد؟..•× 📖چند قطب زمان | ✎#الناز_غلامی_فهیم...וتوی این دنیا به اندازه کافی بدی هست! دیگه لازم نیست آدم عمدا دنبالش بگرده.. •×
عاشق پزشکیم خیلی خیلی زیاااد🥲

منمممم...الان دانشجو پرستاریم ولی بخاطر پزشکی دوباره کنکور میدم


 ×•در صف نان، انتظار نوبتمان را میکشیم. زنی که پوشیده تر از مادرم است نوبتش شده نانش را میگیرد و با نگاهی پر از خشم به مادرم با چشمان نیمه بازش با دندان‌های فشرده زیر لب استغفار می‌کند، موقع رفتن دوباره به مادرم و مردی که در صف آقایان منتظر نوبتش است و در عین حال به مادرم زل زده است، نگاهی می‌اندازد اما عصبانی و خشمگین البته بیشتر نسبت به مادرم! دور میشود و من درک نمیکنم که چرا آن زن خود را خدا، مادرم را شیطان و مرد را آدم میدید؟ آیا او از اینکه مرد با نگاه به مادرم خودش را آلوده به گناه میکرد، ناراحت بود یا از اینکه این توجه فقط به سمت مادرم بود و خودش دیده نمیشد یا شاید فکر میکرد ظرفیت جهنم پر شده و مجبور است این دو انسان گناهکار را در خانه خود نگه دارد؟..•× 📖چند قطب زمان | ✎#الناز_غلامی_فهیم...וتوی این دنیا به اندازه کافی بدی هست! دیگه لازم نیست آدم عمدا دنبالش بگرده.. •×
2738
موفق باشی عزیزم 

ممنون همچنین

 ×•در صف نان، انتظار نوبتمان را میکشیم. زنی که پوشیده تر از مادرم است نوبتش شده نانش را میگیرد و با نگاهی پر از خشم به مادرم با چشمان نیمه بازش با دندان‌های فشرده زیر لب استغفار می‌کند، موقع رفتن دوباره به مادرم و مردی که در صف آقایان منتظر نوبتش است و در عین حال به مادرم زل زده است، نگاهی می‌اندازد اما عصبانی و خشمگین البته بیشتر نسبت به مادرم! دور میشود و من درک نمیکنم که چرا آن زن خود را خدا، مادرم را شیطان و مرد را آدم میدید؟ آیا او از اینکه مرد با نگاه به مادرم خودش را آلوده به گناه میکرد، ناراحت بود یا از اینکه این توجه فقط به سمت مادرم بود و خودش دیده نمیشد یا شاید فکر میکرد ظرفیت جهنم پر شده و مجبور است این دو انسان گناهکار را در خانه خود نگه دارد؟..•× 📖چند قطب زمان | ✎#الناز_غلامی_فهیم...וتوی این دنیا به اندازه کافی بدی هست! دیگه لازم نیست آدم عمدا دنبالش بگرده.. •×
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز