2733
2734

دوتادختر دارم شوهرم اصلا بهم اعتماد نداره بخدامن زن نجیب وپاکی ام تمام سالهایی ک باهاش زندگی کردم قسمم داده دستم گذاشته روی قران اما باز سریع بهم شک میکنه اگه یه لحظه تنهاباشم هزارتافکروخیال به سراغش میاد تا امشب اون خوابیده بود بچه ها هم رفتن خونه همسایه ساعت ده شب بود منم تنها بودم همش نگران بودم که اگه بیدار شه ومنو تنها ببینه بهم مشکوک میشه خلاصه ساعت یازده ونیم بیدارشد و ازاون موقع انگارکشتی هاش غرق شدن رفته تو خودش و با نفرت نگام میکنه غر میزنه از این نگاه ها احساس حقارت میکنم اززندگی سیر میشم خسته م کمممممک چ کنم

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731

دیره برای هرکاری.

اگر خسته ای..اگر دنیا بهت سخت گرفته..اگر توی نقطه بد زندگیت هستی..و یا سختی های گذشته باعث شدی تلخ بشی.یا فکر میکنی اگر تند تیز و با توهین و تحقیر جواب بدی خیلی باحالی..در تبادل نظر با بقیه اول چند دقیقه تحمل کن.اگر جوابی ک میخوای بدی تند و تیزه ننویس..به خاطر رضایت خدا 
2740

دوست عزیز با روانشناس دیداری داشته باشید، ایشون احتمالا مبتلا به اختلال پارانویید هستند، نیاز به بررسی دقیق دارد...

چقدر حالم خوبه....خدا جون می خوام ببوسمت، اجازه هست!

خدا نکنه مردی چیز بدی از دیگران بشنوه و ظرفیتش ذو نداشته باشه اونوقت تمام اطرافیانش رو کنترل بیش از حد میکنه. کنترل کردن اگه با حد و حدود باشه بد نیست ولی غیرت بیخودی شکاکی و اینا یک زمینش شنیدن چیزایی در بیرونه یک بمینش هم میتونه اعتماد به نفس باشه 

سلام این حساب توسط یک کاربرخانم و یک کاربر آقا قابل بررسیه ممنون میشم موقع نوشتن لحاظ کنید.
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز